عشریه و خمس
نویسه گردانی:
ʽŠRYH W ḴMS
تا عصر نور علیشاه اصفهانی از روسای فرقه ی نعمة اللهی صحبتی از عشریه در مقابل خمس نبوده است بلکه دستور به پرداخت خمس و زکوة داده اند.(1)
لکن از زمان ملاسلطان گنابادی بنابراین نهاده شد که اتباع فرقه ده یک از درآمد خویش را به عنوان عشریه به رئیس فرقه بپردازند. چنانکه شیخ عباسعلی کیوان قزوینی منصور علی شاه می نویسد: «بعد از تشرف از هر دایی که داخل تازه کند و چیزی به او عاید شود چه ربح کاسبی چه اجاره ی املاک و چه حقوق دیوانی و حق البهاله و چه گدایی و چه هدایا و چه ارث و پیدا کردن چیزی در جائی اعم از جزئی و کلی و از گنج و گم شده و از جماد و حیوان باید ده یک آن را بدهد به قطب تا باقی بر او حلال شود و الا همه بر او حرام است زیرا مرید مالک مالی نمی شود».(2)
این دستور اکید بنابر گفته ملاسلطان گنابادی است که در پاسخ سؤال حاج عبدالهادی نامی از صوفیان خود می نویسد: «یک عشر از ارباح مکاسب و زراعات داده
شود مغنی زکوةزکوی و از خمس خواهد بود»(3) از نوشته ی ملاسلطان گنابادی به این نتیجه می رسیم که «عشریه» اگر پرداخت گردد کفایت از «خمس» می نماید و دیگر خمس بر ذمه کسی که عشریه پرداخت نموده نیست.
و همینطور شیخ محمد حسن صفی علیشاه می گوید: «هر کس مال دارد عشر مال خود را به مستحقین اهل طریقت بدهد که در همان بلد می باشند از فقرای نعمة اللهی و بر فقرا غیر نعمه اللهی چیزی ندهند بلکه خیرات غیر از عشر را هم بر آنها مبذول دارند»(4) وقتی درباره احکام «عشر» در مقابل خمس از صفی علیشاه سؤال می کنند «کسی که عشر می دهد آیا زکوة و خمس هم باید بدهد یا نه» در جواب می گوید «در صورت اول عیبی ندارد و در صورت دوم بدعت است»(5). علاوه بر اینکه عشریه را مکفی از خمس دانسته پرداخت خمس را بدعت می داند.
نص قرآن و سنت پیرامون عشریه
حکم شرعی احکام فروعی یا به طور واضح و صریح در قرآن بیان گردیده از قبیل نکاح، طلاق یا اگر به طور صریح عنوان شده لکن جامع و کافی نیست در روایات به طور تکمیلی آن مسائل پیگیری گردیده است مانند «نماز» و «زکوة» و «خمس» که اساس حکم در قرآن آمده است لکن جزئیات آن از قبیل رکعات نماز در اوقات معینه، رکوع و سجود، تشهد و سلام و ... یا در مورد زکوة میزان پرداخت چیزی که به آن زکوة تعلق می گیرد و یا نحوه پرداخت خمس و احکام پیرامون آن در روایاتی که از ناحیه مقدسه رسول خدا و ائمه طاهرین مطرح شده است.
قرآن در زمینه خمس می فرماید: «فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن سبیل»(6).
ذکریا بن مالک جعفی از امام صادق علیه السلام درباره ی معنی قول خدای تعالی (آیه قبل) سؤال کرده اند، امام علیه السلام فرموده: اما سهم خمس خدا پس متعلق به رسول است که آن را در راه خدا صرف می کند و اما خمس رسول خدا متعلق به خویشان
اوست، و خمس «ذوالقربی» به خویشاوندان آن حضرت تعلق دارد و «یتامی»، یتیمان خاندان اویند، پس خدا این چهار سهم را در آن خاندان قرار داده است و اما در خصوص «مساکین» و «ابناء السبیل»، پس چون دانستی که ما صدقه یعنی انواع زکوة نمی خوریم و برای ما حلال نیست از این جهت آن سهم عوض صدقه و زکوة به مساکین و ابناء السبیل ما تعلق گرفته است»(7).
در این صورت آنچه که به عنوان پرداخت حقوق واجبه شرعیه به آن تعلق دارد خمس و زکوة است و در برابر خمس، اسمی در قرآن یا روایات از عشریه آنهم مکفی از خمس باشد نشده است پس می توان مدعی بود: عشریه بدعتی است در اسلام که خلاف نص قرآن و کلام معصوم علیه السلام می باشد.
فقهاء و عشریه
علاوه بر اینکه در قرآن و سنت نامی از عشریه مطرح نیست، فقهای امامیه که ممکن است بر اثر عنوان ثانوی بر اساس مبانی اجتهاد فتوائی در موردی بدهند که به ظاهر در قرآن و روایات به آن اشاره نشده است(8) که البته این فتوا بر اساس مبنای فقهی و ادله اربعه قرآن و سنت، عقل و اجماع می باشد. در کتب استدلالی فقهی و رساله عملیه خویش به مسئله خمس اشاره داشته اند لکن در مورد عشریه کلامی نفرموده اند حتی به هنگام سؤال درباره عشریه آنقدر این عنوان غریبه با فقه آل محمد صلوات الله علیه می باشد که از آن ابراز بی اطلاعی کرده اند، یعنی ندانسته اند عشریه یعنی چه؟ بلکه به این علت بوده که در فقه امامیه جائی برایش سراغ ندارند.(9)
جهت اطلاع تا جائی که رسائل علمیه فقهاء امامیه در دسترس بود به آنها اشاره می نماییم حضرات آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی(10) حاج سید محمد حجت کوه کمره ای(11) حاج آقا حسین بروجردی(12) حضرت امام خمینی(13) حاج سید احمد خوانساری(14) حاج سید محمد هادی میلانی(15) حاج سید محسن حکیم(16) حاج سید محمود شاهرودی(17)
حاج سید ابوالقاسم خوئی(18)حاج سید محمد رضا گلپایگانی(19) سید شهاب الدین مرعشی نجفی(20) حاج سید عبدالله شیرازی(21) حاج سید عبدالاعلی سبزواری(22) حاج سید اسد الله نبوی دزفولی(23) حاج سید فانی اصفهانی(24) حاج شیخ محمد علی اراکی(25) حاج شیخ محمد صالحی مازندرانی(26) حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی(27)حاج شیخ محمد رضا مدنی کاشانی(28) حاج میرزا هاشم آملی(29) حاج سید علی بهبهانی(30) حاج سید جعفر شاهرودی(31) حاج سید ابراهیم میلانی(32) سلطان القرائی تبریزی(33) حاج سید محمد وحیدی(34) حاج شیخ صالحی مازندرانی(35) حاج سید محمد روحانی(36) حاج شیخ عباس طسوجی(37) حاج شیخ کاظم بیگدلی دزفولی(38) قدس الله ارواحهم.
رساله ی شریف حضرت آیه الله العظمی حاج سید علی خامنه ای ولی امر مسلمین، رهبر معظم انقلاب در دسترس نبود. فاضل لنکرانی(39) حاج شیخ محمد تقی بهجت(40) یوسف صانعی(41) حاج شیخ حسین نوری همدانی(42) حاج شیخ علی صافی گلپایگانی(43) حاج سید محمد صادق روحانی(44) حاج سید محمد شیرازی(45) ناصر مکارم شیرازی(46) حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی(47) حاج سید مهدی مرعشی(48) حاج سید محمد علی علوی گرگانی(49) حاج سید محمد علی موسوی ابطحی اصفهانی(50) حاج شیخ حسین وحید خراسانی(51) حاج
سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی(52) حاج میرزا جواد تبریزی(53)حاج سید صادق شیرازی(54) شبیری خاقانی(55) حاج سید محمد تقی مدرسی(56) حاج شیخ یعسوب الدین رستگاری(57) حاج شیخ محمد تقی مجلسی(58) حاج شیخ حسین مظاهری(59) حاج سید محمد سعید طباطبائی حکیم(60) حاج شیخ یحیی نوری(61) حاج شیخ عبدالحمید شربیانی(62) حاج سید غزالدین زنجانی(63) حاج شیخ محمد ابراهیم جناتی(64) حاج شیخ محمد علی گرامی قمی(65 ) حاج شیخ علی انصاری سبط الشیخ دزفولی(66) حاج شیخ مسلم ملکوتی(67) سید محمد مهدی لنگرودی(68) آنجا که درباره مسائل ضروری خمس و زکوه احکام را بیان فرموده اند، اشاره ای به عشریه نداشته اند.
تقسیم خمس
خمس را به شش قسمت تقسیم کرده اند سهمی برای حق تعالی است سهمی دیگر از آن رسول خدا است و سهمی از آن امام علیه السلام که این سه سهم در این اعصار متعلق به صاحب الامر ارواحناله الفداء و عجل الله تعالی فرجه می باشد. سه سهم دیگر از آن ایتام و راه ماندگان و مساکین از سادات است(سادات یعنی کسانی که از طرف پدر پشت به پشت بواسطه حسن مثنی و امام سجاد منتهی می شوند به جناب عبدالمطلب) بنابراین مساکین و ایتام و راه ماندگانی که مادرشان سید است و از طرف مادر منتهی به آن جناب می شوند خمس برایشان حلال نیست و در مقابل صدقه که برای سادات حرام است برای آنان حلال است.(69)
تقسیم عشریه
صوفیه هم ناگزیراً برای عشریه قائل شده اند تا به روشی که در فقه شیعه
معمول شده است شباهت پیدا کند. سلطان حسین تابنده در این زمینه از اینکه به فتوای علامه ملامحسن فیض کاشانی استناد می کند در عصر غیبت سهم امام بخشوده شدهاست نیمی از عشریه را می بخشد(70) در صورتی که عملاً این طور نیست، «عشر» درآمد صوفیان دریافت می شود و درباره ی نیم دیگر می نویسد: «از اینرو طبق این نظر یک عشر باقی می ماند به یتامی و مساکین از بنی هاشم است»(71) البته درباره بخشودگی سهم امام علیه السلام در ایام غیبت کبری مخصوص به زمانی می شود که فقهای امامیه به زمان حکومتهای جور نمی توانند مستقلاً عمل کنند یعنی ناگزیرند که تحت نظر حکومت ظالمانه و جائرانه ای قرار گیرند دراین زمان اگر سهم امام پرداخت نگردد بهتر است یا به لحاظ های فقهی دیگر که در روایات آمده و حضرت فقها با آشنائی کامل به آن روایات بخشودگی در زمان غیبت را پذیرفته اند و به آن فتوا نداده اند. آقای سلطان حسین تابنده نیز با یک مهارتی به طرح این چند روایت پرداخته اند زیرا آن قسمت از خمس که سهم امام علیه السلام است چون می باید به مجتهد داده شود موجب می گردد ناگزیراً اتباع فرقه با فقیه آل محمد در تماس باشند و چون عشریه را مکفی از خمس می دانند در معنا نیمی از عشریه متعلق به مجتهد جامع الشرائط می باشد که در این صورت مجتهد می تواند آنچه بدون اذن فقیه جامع الشرائط تصرف در سهم امام علیه السلام شده است از عشریه گیرنده مطالبه نموده دریافت کند، به همین لحاظ مؤلف رساله رفع شبهات سلطان حسین تابنده مسئله کهن شده بخشودگی سهم امام علیه السلام را در زمان غیبت مطرح کرده اند تا عملاً از رجوع درویشان به مرجعی که از او تقلید می کنند (البته اگر تقلید نمایند) جلوگیری به عمل آورند. در حالی که این مسئله نیاز به استنباط فقهی دارد و بستگی به رأی فقهی مجتهد جامع الشرائط داشته که فعلاً فقهای امامیه قائل به پرداخت خمس هستند. و طرح بخشودگی آن محبت شرعی ندارد. علاوه مگر اتباع فرقه گنابادی مقله علامه محسن فیض کاشانی هستند که به رأی او استناد شود؟! از سوی دیگر آقای سلطان حسین تابنده نباید به این موضوع تقلیدی مداخله کنند زیرا اتباع فرقه خود را به تقلید فقیه آل محمد (ص) واداشته و در اموری که نیاز به فتوای مجتهد می باشد مانند بخشودگی خمس در غیبت داخلت کند.
مصرف خمس
درباره ی مصرف خمس که نیمی از آن سهم مبارک امام علیه السلام است و نیمی سهم شریف سادات، انسان مکلف، اگر مجتهد است به رأی خود عمل می نماید آنهم فقط در رابطه با آنچه که به او تعلق می گیرد و اگر مجتهد نیست باید به فتوای مجتهد جامع الشرائط عمل کنند.
فقهای امامیه پس از اینکه در کتب علمی استدلالی به طور مفصل پیرامون مسئله خمس بحث علمی دارند در رساله ی عملیه به صورت فقتوا یعنی بدون آن همه ادله استدلالی حکم احکام شرعی را بیان می فرمایند. در مورد مصرف خمس آنچه که مربوط به سهم مبارک امام است می فرمایند «در این زمان باید به مجتهد جامع الشرائط بدهند یا به مصرفی که او اجازه می دهد برسانند».(72)
و اگر شخصی بخواهد «سهم امام» را به مجتهدی که از او تقلید نمی کند بدهد در صورتی به او اذن داده می شود که بداند آن مجتهد و مجتهدی که از او تقلید می کند سهم امام را به یک طور مصرف می کنند.(73)
و در مورد سهم سادات هم می فرمایند «به سید فقیر یا سید یتیم یا سیدی که در سفر درمانده شده باید بدهند».(74)
و به قول بعضی از فقها از جمله حضرت آیه الله العظمی امام خمینی قدس سره سهم سادات را هم باید به اذن مجتهد جامع الشرائط به مصرف برسد.(75)
در این صورت شخص مکلف امامیه مذهب که وظیفه اش تقلید کردن است می بایست خمس را زیر نظر مجتهد جامع الشرائط به مصرف برساند.
مصرف عشریه
اگر عشریه همان خمس باشد که بنابر گفته صوفی معروف ملاسلطان گنابادی و رقیب
او صفی علیشاه خمس محسوب می شود باید عیناً همانطور مصرف شود که خمس مصرف می گردد.
آقای سلطان حسین تابنده درباره مصرف عشریه پس از آنکه عشریه را هم دو قسمت می کند و نیمی از آن را متعلق «به یتامی و مساکین و ابن السبیل از بنی هاشم می داند»(76) می نویسد: «و البته کسی که بخواهد عشریه را بپردازد باید رعایت این قسمت را بنماید که اگر از اموال زکوی است به مستحقین زکوه و اگر از خمس است به صاحبان خمس بپردازد، و در صورتی که بخواهد توسط پیشوا و مقتدای خود به صاحبان آن برساند تعیین کند که چقدر آن از اموال زکویه و چقدر خمسیه است تا طبق آن به مصرف برسد و به عباره اخری تعیین عشر بیان مقداری است که جدا و مجزی می شود ولی نسبت به پرداخت به مستحقین، موارد آن فرق می کند و باید مجزی شود، از اینرو هر موقع یکی از برادران دینی چیزی به نام عشریه بپردازد سؤال می شود که زکوی است یا خمس، مگر آنکه معلوم باشد، البته همه برادران هم باید این قسمت را متذکر باشند که آنها را در محل خودشان به مصرف برسانند و بعضی هم که در سهم امام تقید بیشتری دارند و میل دارند که آن را نیز بپردازند برای اینکه از دخالت نفس دورتر باشند به نواب و علماء برسانند نصف خمس را که عشر است به نام سهم امام می پردازد و نصف دیگر را خودشان در محل آن به مصرف می رسانند»(77).
شیخ محمد حسن صفی علیشاه هم می گوید «بر غیر فقرای نعمة اللهی چیزی ندهند»(78) البته در دریافت و پرداخت عشریه این مطالب مراعات نمی شود مستقیماً رئیس فرقه صوفیه یا نمایندگان او تصوف می کنند. در این صورت با چشم پوشی از بدعت عشریه که در مقابل خمس قرآن وضع شده است، اولاً باید عشریه را دو تقسیم کرد نیمی از آنها سهم امام علیه السلام است که اتباع فرق صوفیه اگر واقعاً از مجتهدی تقلید می کنند باید به مجتهد خویش بپزدارند و اگر خواستند به مجتهد خویش ندهند به رئیس فرقه خود پرداخت کنند باید دو موضوع را توجه داشته باشند، اگر رئیس فرقه مجتهد است باید مصرفش با مجتهدی که از او تقلید می شود یکی باشد. و اگر مجتهد نیست فقط رئیس فرقه است باید حتماً از مجتهدی که انسان تقلید می کند مجاز باشد تا بتواند تصوف در
اموراتی بکند که از جمله امتیازات و اختیارات فقیه است.
در مورد سهم سادات نیز همانطور که آقای سلطان حسین تابنده هم نوشته اند آن یتیم و مسکین و درمانده باید از بنی هاشم(79) باشد و در صورتی رؤسای فرقه صوفیه می توانند تصرف کنند که خودشان سید مستحق بوده به این معنا که به اعتبار فقهی شرائط مصرف سهم سادات را داشته باشند.
در صورتی که چنین عملکردی فعلاً در فرقه صوفیه مراعات نمی شود. مأموران جمع آوری عشریه بدون اینکه سئوال و جوابی از دهنده بکنند ده یک درآمدشان را جمع کرده یعنی سهم امام و سهم سادات را به رئیس فرقه که مجتهد نیست و غیر سید هم می باشد تحویل می دهند و این بنابر دستوری است که از ناحیه رئیس فرقه صورت می گیرد مثلاً در اجازه ای که ملا علی گنابادی برای فرزند جوانش محمد حسن گنابادی معروف به صالح علی شاه به عنوان فمان خلافت و جانشینی می باشد می نویسد: «از دستگیری و تلقین اذکار و اوراد و ادعیه و سایر امور که به این ضعیف رسیده و تصرف در عشریه و فطریه و غیرها مأذون نمودم»(80) با این اجازه استنباط می شود مسئله گرفتن عشریه از اختیارات ریاست فرقه است نه دارا بودن شرائط فقهی.
و لذا چون این بدعت گرفته شده از یهود و مسیحیت است می بایست ریشه این اجازه را هم در همان جایگاه اصلی تولد عشریه شناخت «کاترین پاند» کشیش مسیحی می نویسد: «عشریه را باید به جایی بپردازند که از آنجا کمک معنوی و الهام می گیرند»(81) اگر به جای دیگری پرداخت شود می نویسد: «در غیر اینصورت کار درستی نگرده ای ستاندن کمک معنوی از یک جا و پرداخت عشریه به جای دیگر، مانند این است که نزد پزشکی بروی و پولش را به پزشک دیگری به پردازی، یا برای مصرف غذا به رستورانی بروی و پولش را به رستورانی دیگری بدهی»(82) ملاحظه نمائید رئیس فرقه صوفیه هم به جانشین خود اجازه گرفتن عشریه را می دهد یعنی اتباع می بایست عشریه خود را به او بپردازند و این همان مصرفی است که یهود و مسیحیت برای پرداخت عشریه معنی کرده اند.
ریشه غیر اسلامی عشریه
بدون تردید عشریه اساس اسلامی نداشته و از ابداعات متأخرین از صوفیه است که
بر خلاف نص صریح قرآن و سنت رسول خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام است وضع و ابداع کرده اند که به اصطلاح شرع اسلام بدعت محسوب می شود. سیاحان صوفی که در آثار و تالیفات ادیان و مسلکهای مادی سیر و سیاحت می نمودند و از هر چمن چیده ای داشتند که بعدها به صورت آداب و سنن در جمع خودشان به کار می گرفتند از قوم یهود و مسیح پیروی کرده قانون عشریه را فراهم آوردند چنانکه مسیح بن مریم خطاب به کاتبان و فریسیان ریاکار می فرماید: «وای بر شما که نعناع و ثبت و زیره را عشر می دهید و اعظم احکام شریعت یعنی عدالت و رحمت و ایمان را ترک کرده اید» (انجیل متی باب 23 شماره 23) و این در تصوف به لحاظ لذتی بود که قانون عشریه فرمان نایب الصدری محمد شاه قاجار نصیب حاج زین العابدین شیرازی رحمت علیشاه رئیس تصوف نعمة اللهی شده بود. چون شاهی نبود که فرمان نایب الصدری برای ملا سلطان گنابادی و صفی علیشاه اصفهانی بنویسد از یهود و مسیحیت تبعیت کرده، قانون عشریه ای برای دستگاه خویش فراهم آوردند. البته در فرقه نعمة اللهی امثال آقای مشهدی محمد حسن مراغه ای محبوب علیشاه رئیس انشعاب کوثر علیشاهی قانون عشریه را قبول نداشته اند نگارنده با یکی از شخصیتهای بارز و ارزنده این طایفه مرحوم آقای رازقی رحمه الله علیه در زمینه بدعتهای صوفیه صحبت داشته می گفتند عشریه از جمله آنهاست بهمین دلیل پیر مراغه قبول نداشت و بعدها آقای علی فرخی در کتاب خود داستان عشق پیرامون به آن اشاره کردند. که این خود دلالت می کند در تصوف جعل و ابداع و اختراع سلیقه ای پایه و اساس است. زیرا در و انشعاب فرقه ای نباید احکام و دستورات متغیر باشد.
نظریه مراجع تقلید
چون جهت پی بردن به ریشه اسلامی هر موضوع مذهبی باید از عالمان دین مدد علمی گرفت به همین مناسبت درباره ی ریشه اسلامی عشریه نه به طوری که در استفتاء موضع گیری شده باشد بلکه به طور کلی سئوال شد «آیا پرداخت عشریه ریشه اسلامی دارد و کفایت از خمس می کند»؟
در نقل پاسخ به لحاظ این که از حریم وظیفه خارج نشده باشیم به حروف تهجی فتاوی حضرات آیات عظام را نقل می نمائیم. و لذا سبک نقل آرای مراجع عالیقدر تقلید دلالت بر موقعیت آن ذوات مقدسه نمی کند.
آیه الله حاج سید ابراهیم میلانی قدس سره: غیر از مالیاتی که حکومتهای جائر به این مقدار و نام می گرفته اند، ریشه اسلامی دارد زیرا خراجی است که ولی امر مسلمین می تواند در قبال اراضی موات و انفال اخذ کند و هم نوعی زکوه نیز می باشد. لکن کفایت از خمس نمی کند و دهنده ی عشریه بری ذمه از خمس نمی شود.(83)
آیه الله حاج سید ابوالقاسم کوکبی تبریزی مدظله فرموده اند: «عشریه از خمس کفایت نمی کند» سید ابوالقاسم کوکبی.
آیه الله حاج سد عباس مدرسی یزدی دام ظله فرموده اند: بسمه تعالی، دادن خمس باین طایفه ضاله مضله کافی نیست و این مقدار هم کفایت از خمس نمی کند.امضاء و مهر
آیه الله حاج سید عزالدین حسینی زنجانی مدظله فرموده اند: بسمه تعالی به غیر از زکوه و خمس حق مالی دیگری نیست و الله العالم. مهر شریف
آیه الله حاج سید علی سیستانی مدظله دفتر معظم له فتوای ایشان را چنین در اختیاز گذاشته است «عشریه که در تاریخ نقل می شود مالیاتی است که دولتهای جائر می گرفتند و هیچ مالیاتی مجزی از خمس نیست.»
آیة الله حاج سید کاظم حائری حضوراً روز دوشنبه در محل دفتر قم مسئله عشریه بعرض ایشان رساندم فرمودند شفاهاً به سئوال کننده جواب دهید هیچ یک از آقایان فقهاء چنین مطلبی را نگفته اند، عشر نصف خمس می باشد.
آیة الله حاج سید کاظم مرعشی مدظله فرموده اند: «پرداخت عشریه غیر از زکوة که به همه چیز تعلق می گیرد و در رساله عملیه ذکر شده است ریشه ای ندارد و کفایت از خمس نمی کند». «ایشان بهنگام تجدید کتاب فوت کرده اند»
آیه الله حاج سید محمد تقی مدرسی نوشته اند: «بسم الله الرحمن الرحیم، هیچ انفاقی به جای خمس کفایت نمی کند. مهر
آیه الله حاج سید محمد مفتی الشیعه مدظله العالی فرموده اند: «در کتابهای فقهی که نوعاً مسئله را از نظر اقوال علماء و احادیث اهل بیت مورد بحث و تحقیق قرار می دهند مطرح نشده و در آن باب گفته شده یکی از موارد خمس منفعت کسب است یا مطلق منافع که اگر زاید بر مؤنه باشد خمس او را به موارد مقرره شرعیه برسانند پس کسی که می گوید به جای خمس عشریه داده باشیم مکفی خمس می شود نه فقیه است و نه از فقیه تبعیت کرده است» الداعی السید محمد مفتی الشیعه.
آیه الله حاج سید محمد شاهرودی مدظله العالی فرموده اند: «ریشه اسلامی در
بعضی موارد تعلق زکاة هست و هم چنین در بعضی موارد خراج که ولی امر مسلمین برای اشخاص اراضی موالت و انفال در اختیار آنان در اختیار قرار داده و یک دهم منافع آن را به عنوان خراج می گیرد ولی هیچ کدام از موارد مذکوره ربطی به خمس ندارد یعنی این عشریه ها از حساب تعلق خمس کسر نمی شود.» محمد الحسینی الشاهرودی.
آیة الله حاج سید محمد وحیدی مدظله العالی(84) فرموده اند: «عشریه مربوط به زکوة و اموال زکویه است و کفایت از خمس نمی کند سر سال مازاد از مئونه خمس آن را باید بدهند». محمد الحسینی الوحیدی.
آیة الله حاج سید محمد سعید طباطبائی حکیم دفتر معظم له در ایران فتوای ایشان را چنین نقل کرده است : «عشریه ریشه اسلامی ندارد و از خمس کفایت نمی کند واجبات و مستحبات مالی همچون بقیه ی احکام شرعی باید از مجتهد جامع الشرائط گرفت. مهر دفتر
ایه الله حاج سید محمد صادق حسینی روحانی مدظله العالی حکم فرموده اند:«ریشه اسلامی ندارد و مکفی از خمس نیست» محمد صادق الحسینی الروحانی
ایة الله حاج سید صادق شیرازی دام ظله در جواب سئوال کننده ای فرموده اند: بسمه تعالی پرداخت هبچ وجهی جای خمس و زکات کفایت نمی کند مگر خود خمس و زکات و الله العالم صادق الشیرازی.
آیة الله حاج سید محمد علی علوی گرگانی مدظله فرموده اند: «عشریه از امور حککم حکومتی است و کفایت از خمس نمی کند لذا شرائط آن هم ندارد.»
آیة الله حاج سید محمد علی مدرسی یزدی(85) مدظله فرموده اند: «کفایت از خمس و سایر وجوهات شرعیه نمی نماید و خمس بر عهده ی ایشان مستقر می باشد.»
آیة الله حاج سید محمد مهدی اشکوری مدظله فرموده اند: «کفایت از خمس نمی کند» محمد مهدی الحسینی الاشکوری.
آیة الله حاج سید مهدی مرعشی مدظله فرموده اند: «عشریه کفایت از خمس نمی کند و عشریه ریشه اسلامی ندارد.»
آیة الله حاج سید موسی شبیری زنجانی دام ظله العالی فرموده اند: «عشریه در غیر باب زکات ریشه اسلامی ندارد و کفایت از (خمس) نمی کند.»
آیه الله سید یوسف مدنی تبریزی فرموده اند: «از خمس آل محمد (ص) کفایت نمی کند و اخذ آن به عنوان بدعت و جایز نیست.»
آیة الله حاج شیخ محمد ابراهیم جناتی: در تماس تلفنی که با ایشان داشتیم
فرمودند عشریه کفایت خمس نمی کند. و دلائلی اقامه کردند.
آیة الله حاج شیخ ابوطالب تجلیل تبریزی
مدظله فرموده اند: «طبق آیه شریفه خمس واجب است و هیچ چیز از آن مکفی نیست.»
آیة الله حاج شیخ اسماعیل صالحی مازندرانی (86) فرموده اند: «کفایت نمی کند.»
آیة الله حاج شیخ حسین ایوقی مدظله فرموده اند: «مکفی نمی باشد در اسلام خمس یک پنجم و زکات یک دهم می باشد.»
آیة الله حاج سید حسین نوری مدظله فرموده اند: «پس از اسلام عشریه یک نوع مالیات بوده است که از طرف حکومتهای جائرانه بیشتر مطرح بوده است و در فقه اهل تسنن نیز بیشتر مورد توجه است.»
آیة الله حاج شیخ حسین مظاهری دام ظله فرموده اند: «ریشه اسلامی ندارد و کفایت از خمس نمی کند».
آیة الله حاج شیخ حسین وحید خراسانی مدظله نوشته است: «عشریه به حسب قرآن مجید و سنت قطعیه ائمه معصومین علیهم السلام و اجماع فقهاء قدس الله اسرار هم به جای خمس محسوب نمی شود و از آن کافی نیست و الله العالم».
آیة الله حاج شیخ حسینعلی منتظری جواب داده اند: بسمه تعالی آنچه درکتاب و سنت وارد شده خمس است نه عشریه، موارد مصارف آن نیز در اخبار وارده مشخص شده است. مهر
آیة الله حاج شیخ خلیل مبشر کاشانی جواب داده اند: بسمه تعالی- کمک مالی وغیره به فرق صوفیه مرضی خدا و امام زمان (عج) نمی باشد پرداخت عشریه از بابت خمس حرام است. مهر ایشان
آیة الله حاج شیخ عبدالحمید شربیانی فرموده اند: «عشریه مأخوذ حکومتی همان سهم زکوة واجبات که از صدر اسلام شناخته شده است و از طرف حکومت اسلامی توسط عالمین جمع زکوة از غله داران جمع آوری می شود و در زمان حکومت بنی امیه و بنی عباس که حکومت حقه نداشتند و با عاملین خود اخذ زکوة و عشریه می کردند کفایت عشر مأخوذ بناحق از عشر واجب بر صاحبان غله محل بحث بوده است و به مقتضی روایات از ائمه معصومین و طرق شیعه اعطاء و دفع عشر مأخوذ از اداء دوباره واجب شرعی زکوة کفایت می کند و این به معنی کفایت اداء اجباری از سهم واجب زکوة است و اداء عشر دیگری واجب نیست و سهم خمس واجب مالی دیگر است و ارتباط به زکاةندارد».
آیة الله حاج شیخ علی انصاری(87) سبط الشیخ: بسمه تعالی خیر و ریشه اسلامی ندارد.
آیة الله حاج شیخ علی صافی گلپایگانی مدظله فرموده اند: «مقصود معلوم نشد اگر مقصود 1/10 است که در بعضی از اقسام چیزهاست که مورد تعلق زکات است ربطی به خمس ندارد و مراد از خمس در فوائد مکتسبه 1/5 آن است و السلام».
آیة الله حاج شیخ قربانعلی محقق کابلی فرموده اند: «بسمه تعالی کفایت از خمس نمیکند قربانعلی کابلی»
آیه الله حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی مدظله فرموده اند: «گرفتن و پرداختن عشریه به جای خمس اصل شرعی ندارد و کفایت از خمس نمی کند و علاوه عمل به چنین برنامه ای حرام و بدعت است و الله العالم».
آیةالله حاج شیخ محمد فاضل لنگرانی مدظله العالی فرموده اند: «ظاهر مقصود از عشریه همان خراج و مقاسمه ای است که بر زمین های مفتوحه عنوه بسته می شود و این دارای سابقه و ریشه اسلامی است و در عین حال کفایت از خمس نمی کند.»
آیة الله حاج شیخ محمد تقی بهجت مدظله العالی فرموده اند: «چیزی به نام عشریه در شرع غیر از زکات در مواردی و نصف خمس که مساوی عشر است نداریم و در هر صورت اگر غیر از سهم سادات و سهم امام است کفایت از خمس نمی کند.»
آیة الله حاج شیخ محمد تقی مجلسی مدظله العالی فرموده اند: «در معروض سئوال اول جواب مثبت است و مورد آن زمین های مفتوحه العنوة می باشد که مسلمانان آن را از کفار به قهر و غلبه به دست آورند و حکومت اسلامی آن را در اختیار افراد قرار می دهد که در او کشت و کار نمایند و عُشر درآمد آن را جهت صرف در مصالح مسلمین به بیت المال آنان واریز نمایند.
در مفروض سئوال دوم جواب منفی است و پرداخت عشریه کفایت از خمس نمی کند چه آن که این دو از جهت مورد مصرف با یک دیگر فرق دارند مورد اول زمین های مزبور است و مصرف آن مصالح عامه همه مسلمانان و مورد دوم امور خاص و معینی است که در شرع انور معین شده و مصرف آن هم خصوص افراد خاصی می باشند با اذن ولی خمس و یا وکیل و نایب آن صرف در مصارف آنها شود.»
آیه الله حاج شیخ محمد علی گرامی: بسمه تعالی هرگز کافی نمی باشد، و اساساً هرگونه پرداخت وجه به گروه های آنچنانی که موجب تقویت آنها می شود جایز نیست. من اداء وظیفه کردم خود می دانند.
آیه الله حاج شیخ محمد کاظم بیگدلی دزفولی رحمة الله علیه فرموده اند: «در شرع مقدس عنوان عشریه وجود ندارد و کفایت از خمس و زکاة نمی کند.»
آیة الله حاج شیخ میرزا جواد تبریزی مدظله العالی فرموده اند: «عشریه مشروع نیست و کفایت از خمس نمی کند و الله العالم».
آیة الله حاج شیخ ناصر مکارم شیرازی مدظله العالی فرموده اند: «عشریه دراویش ریشه اسلامی ندارد و عشریه تنها مربوط به زکاة چهارگانه است به شرط این که با آب باران و قنات و مانند آن آبیاری شود».
آیة الله حاج شیخ یحیی نوری مدظله العالی فرموده اند: «پرداخت عشریه کفایت از خمس نمی نماید و بابت بعضی از زکوة در دهات به وسیله افراد واجد شرائط فقهی و دینی اخذ می گردد امروز شنیده ام در محیط فرقه های صوفیه اخذ می نمایند واجب است اخذ ننمایند و تابع ضوابط خمس و زکوة و پرداخت شرعی چنان وجوه شرعیه به فقیه و مجتهد گردند.»
آیة الله حاج شیخ یعسوب الدین رستگار فرموده اند بسمه تعالی کفایت نمی کند و ریشه اسلامی ندارد و السلام علی من اتبع الهدی یعسوب الدین رستگار.
آیة الله حاج شیخ یوسف صانعی مدظله العالی فرموده اند: «عشریه بدعت است و حرام و گیرندگان او باید به جامعه معرفی شوند تا مردم فریب آنان را نخورند.»
حال جای سئوال دارد که از آقای پریشان زاده دفاعیه نویس فرقه گنابادی سئوال کنیم اگر عشریه از وجوه شرعیه است می باید به مراکز علمی شیعه فرستاده شود نه جای دیگری اگر روسای فرقه گنابادی یا دیگران از صوفیه تابع فقه امامیه هستند می بایست از فتاوای حضرت فقهای امامیه تبعیت نمایند. و چون مدعی شده اید که مصرف این نوع وجوهات شرعیه معمول و مرسوم نزد صوفیه «جز آنچه که احکام شرعی در مورد وجوه شرعیه تجویز کرده است هیچ دستورالعمل دیگری نیست».(88) ملاحظه فرمودید که عشریه بدعت است و کفایت از خمس نمی کند و می باید این بدعت را برداشت و اتباع فرقه را به پرداخت خمس عادت داد و حکم خمس نیز و مصرف آن در مذهب امامیه مشخص می باشد.
عشر مرسوم در حکومت های جائر
در فتوای حضرات فقهای عظیم الشأن به این اشاره شده است که عشرگیری مرسوم حکومت ههای جائر است نمونه آن را می توانیم در ارتباط با صوفیه بیان کنیم محمد شاه قاجار بعد از اینکه میرزاابوالقاسم قائم مقام فراهانی را به تحریک قطب نعمة اللهی حاج میرزا آغاسی تابلوی استعمار شهید کرد و حکومت به دست صوفی معروف نعمة اللهی افتاد برای رحمت علیشاه شیرازی قطب نعمة اللهیه که به اتفاق سفیر روس و انگلیس در ایران از تبریز شاه را تا تهران همراهی می کردند حکم نایب الصدری استان فارس را نوشته «عشر» تمام درآمد استان فارس را به رحمت علیشاه بخشید و در معنا عشریه فارس در زمان حکومت جائرانه محمد شاه قاجار به رحمت علیشاه قطب نعمة اللهی تعلق گرفت.(89)
عشریه در یهود
به طور که ملاحظه فرمودید از عشریه نه در قرآن و نه در روایات سخنی به میان نیامده است و شخصیتهای علمی اسلامی هم معتقد هستند که عشریه ریشه اسلامی ندارد.
لکن اگر در اسلام جائی برای عشریه یافت نمی شود در قوام یهود و تورات برایش منزلگاهی یافته ایم چنان که در تورات آمده است : «زیرا عشر بنی اسرائیل را که آن را نزد خداوند برای هدیه افراشتنی بگذرانند به لاویان به جهت ملک بخشیدم بنابراین به ایشان گفتم که در میان بنی اسرائیل ملک نخواهند یافت و خداوند موسی را خطاب کرده گفت: که لاویان را نیز خطاب کرده به ایشان بگو چون عشری را که از بنی اسرائیل به شما برای ملکیت دادم از ایشان بگیرید آنگاه هدیه افراشتنی خداوند را از آن یعنی عشری از عشر بگذرانند و هدیه افراشتنی شما برای شما مثل غله خرمن و پُری و چرخشت حساب می شود بدین طور شما نیز از همه عشرهائی را که از بنی اسرائیل می گیرید هدیه افراشتنی برای خداوند بگذرانید و از آنها هدیه افراشتی خداوند را به هارون کاهن بدهید».(90) و کاترین پاندر که در زمینه عشریه تحقیق جامعی را نمود، ریشه آن را در یهود و مسیحیت بررسی کرده می نویسد: « پرداخت عشریه در روزگار کتاب مقدس، یکی از
معمول ترین امور روزانه بود.»(91)
باید به مطلبی هم توجه داشت که در یهود عشر به «کاهن» می رسد و به نزد صوفیه هم به رئیس فرقه.
مسیحیت و عشریه
در مسیحیت نیز عشریه مرسوم بوده است حضرت عیسی مسیح علیه السلام می فرمایند: «وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریکار که نعناع و ثبت و زیره را عشر می دهید و اعظم احکام شریعت یعنی عدالت و رحمت و ایمان را ترک کرده اید می بایست آنها را به جای آورده اینها را نیز ترک نکرده باشید»(92) و اینکه مسیحیت معتقد است«هم عیسی و هم پولس عشریه می پرداختند. عشریه از قوانین معبد بود و عیسی به عنوان یک یهود همواره عشریه می پرداخت»(93) چنان که مولف دبستان المذاهب پرداخت عشریه را از احکام عیسویه می داند(94) در این صورت اگر عشریه ریشه اسلامی ندارد به تأئید نصاری نیز رسیده است.
آیا عشریه مکفی خمس است؟!
هر چند مسئله ای که ریشه و اساس قرانی و روائی ندارد شأن و منزلتش در اسلام مشخص و معلوم است لکن چون ملاسلطان گنابادی در جواب سئوالی پرداخت عشریه را مکفی از زکوة زکوی و از خمس دانسته ناگزیراً باید اتباع فرقه که علی القاعده مقلد یکی از فقهای امامیه می باشند اگر به جای خمس، عشریه داده اند، باید بدانند که پرداخت عشر از دیدگاه فقه اسلامی خاصه حضرات فقهای امامیه دامت برکاتهم کفایت از خمس نمی کند و چون برای غیر مجتهد فتوای فقهاء حجیت شرعی دارد فتوای معاصرین را زینت بخش رساله خود نمودیم و مسلم شد عشریه بدعت است و کفایت از خمس نمی کند ولی بایست دهندگان عشریه با مجتهدی که از او تقلید می کنند در میان گذارند تا به تکلیف شرعی خود عمل کرده باشند.
حکم شرعی حج با پرداخت عشریه
بدون تردید عده ای که آشنائی کامل با حکم فقهی عشریه نداشته اند با اتکاء به رأی غیر اسلامی صوفیانه ی امثال ملاسلطان گنابادی و وارثان صوفی بعد از او به پرداخت عشر مال اکتفا کرده به حج رفته اند.
و چون طبق ضوابط فقهی کسی که می خواهد به حج مشرف شود واجب است تمام حقوق واجبه از خمس و زکاة و غیر آن دو را به پردازد و تأخیر آن به خاطر سفر حج جائز نیست.
چون به جای خمس، عشر مال خود را آنهم به غیر مجتهد پرداخت کرده است باید دانست که موجب بطلان حج می شود یا خیر؟
در صورتی که طبق مبنای فقه امامیه اگر لباسی که در طواف واجب با آن ستر عورت می شود از حوله و غیر آن و یا پول قربانی متعلق خمس باشد حج او باطل است.
علت این بدعت
آنچه از نوشته های صوفیانه ی فرقه گنابادی به دست می آید ملاسلطان محمد گنابادی را مردی اهل تحقیق معرفی می کند که به مسائل اساسی شرعی یعنی مبانی فقهی و اعتقادی مسلط بوده است و اصولاً کسی که تفسیر بر قرآن دارد حتماً به علوم پایه ای این فن هم آشنائی کامل خواهد داشت به همین لحاظ به طور حتم و مسلم می دانسته آنچه تحت عنوان عشریه در مقابل خمس نص صریح قرآن وضع می نماید ریشه ای اسلامی جز در همان موارد که حضرات فقهاء وضع کرده اند نداشته و خصوص اینکه با خمس دو موضوع جداگانه می باشد. در حقیقت ملاسلطان گنابادی در صورتی که عالم به این بدعت بوده و می دانسته آنچه به عنوان عشریه وضع نموده ریشه فقهی ندارد مگر در مواردی که فقهاء هم فرموده اند، چنین بدعتی را با دلائلی خیالی آورده، عده ای ناآگاه به علوم و معارف و مبانی اعتقادی عبادی اسلامی را وادار به تبعیت کرده است و حتماً می بایست مسائل مهمی مطرح باشد که عرق شرم چنین ننگی را بر کشیده و ارزش تحمل مخالفت ها را هم داشته باشد.
آقای محمد قاسم آبادی مطلبی دارد که شاید این معظل را حل کند ایشان می نویسد: «چیزی غیر از درآمد هنگفت نباشد بدین معنی که اگر فرض کنیم این سلسله در داخل و
خارج کشور بیست هزار مرید و پیرو داشته باشد و اگر هر یک از این مریدان در سال فقط پنج هزار تومان که پولی هم نیست به نام عشریه به پردازند عایدی عبارت است از یکصد میلیون تومان در سال می باشد که باعث وسوسه هر کسی می شود»(95)به قول کاترین پاندر کشیش مسیحی توانگری «اقتدای رقم جادوئی ده (عشریه) را بیاموزیم چون در کتابی خوانده بودم که افرادی ویران تر از من، از طریق عشریه توانگر شده اند»(96) سپس اضافه می کند «البته عشریه گیرنده هم توانگر می شود»(97).
شیوخ عشریه بگیر صوفیه که به این توانگری تعلق و دلبستگی پیدا می کنند حاضر نیستند کمکی به درویشان خود بنمایند. فقرای گنابادی کاشان به ملاسلطان نامه ای می نویسند که فقرای این سامان سخت بی چیز شده اند هم دعا بفرمائید و هم از فطریه و عشریه شهرها کمکی بفرمائید جواب می دهد: «ندارید نان بخورید من که شما را به نان خوردن دلالت نکرده ام من به ذکر قلبی دلالت کرده ام »ودر همین فقر و فلاکت باز «فطریه و عشریه از آنها گرفت».(98)
مهمتر اینکه در اصفهان یکی از دروایش همین طایفه بر اثر فقر و فلاکت با داشتن همسر و بچه از ساختمان بلند مرتبه ای خویش را به زمین پرتاب می کند و خودکشی می نماید. با اینکه جرائد کثیرالانتشار مانند کیهان نوشتند آقای سلطان حسین تابنده بی اعتنائی کرد. آقای عبد یزدان به بعضی نزدیکان درویشی خود گفته بود متحیرم چرا بندگن حضرت آقا از عشریه کمکی نکردند با اینکه تذکر چنین روزی را داده بودم.
از این افراد با چنین سوابقی بین طایفه آنها زیاد است مانند آقای تربتی که جوانی و زندگیش را در راه فرقه گنابادی گذاشت سکته مغزی کرده اعتنائی به او نکردند. یا آقای سید اشرف قانعی مدیر انتشارات صالح ایم اواخر زمین گیر شده بود بر اثر سوابق دوستی که داشتم به دیدنش رفتم. من که احتیاج مادی ندارم ولی اگر نیازمند بودم یقین بدان همان روزهای اول مرده بودم از فرزندام خجالت می کشم زندگیم را روی اینها گذاشتم.
بد نیست مطلبی که از نورعلی الهی رئیس یکی از طوائف (99) اهل حق به یادم آمد را
بنویسیم به او می گویند: «پول زیادی از مریدان می گیرد و در کشورهای اروپائی تفریح می کند» جواب می دهد: «این بدبخت های احمقی که پیروی از آنها می کنند» (100) البته همین ایام پسر نورعلی الهی، دکتر بهرام در کشورهای اروپائی با همین گونه پولها تفریح می کند و یهودیان خوانخوار را به عنوان سالگرد پدرش میزبانی می نماید.
پس علت بدعت عشریه گیری صوفیه معاصر عیش و عشرت و راحت زندگی کردن است.
پی نوشت ها :
1- رساله ی اصول و فروع دین درج در مجموعه ی عوارف المعارف ص 154 چاپ خانقاه احمدی شیراز.
2- استوارنامه 127 این اواخر کتاب حاضر با رازگشا و بهین سخن توسط استاد محمود عباسی یک جا به چاپ رسیده و کتابخانه سنائی بعد از مخبرالدوله نرسیده به میدان بهارستان پخش آن را عهده دار شده است.
3- نابغه علم و عرفان چاپ تابان سال 1333 ص 204-203 .
4- مقامات العرفا ص 135 .
5- همان مأخذ پیشین.
6- سوره انفال آیه 42 .
7- من لا یحضره الفقیه مترجم: 344/2 .
8- وسیلة النجاة ص 206 .
9- وسیلة النجاة ص 153 .
10- وسیلة النجاة ص 153 .
11- انیس المقلدین و احکام الدین ص 41 .
12- توضیح المسائل ص 233.
13- توضیح المسائل باب خمس .
14- توضیح المسائل ص 304 .
15- توضیح المسائل باب خمس .
16- توضیح المسائل ص 291 .
17- توضیح المسائل ص 321 .
18- توضیح المسائل ص 273 .
19- توضیح المسائل ص 288 .
20- توضیح المسائل ص 288 .
21- توضیح المسائل باب خمس .
22- توضیح المسائل ص 388 .
23- توضیح المسائل ص 276 .
24- توضیح المسائل ص 260 .
25- توضیح المسائل ص 317 .
26- توضیح المسائل ص 290 .
27- هدایه الانام ص 178 .
28- فرائض المقلدین ص 198 .
29- توضیح المسائل ص 283 .
30- جامع المسائل ص 332 .
31- توضیح المسائل ص 294 .
32- توضیح المسائل ص 233 .
33- توضیح المسائل ص 233 .
34- توضیح المسائل ص 301 .
35- توضیح المسائل باب خمس .
36- توضیح المسائل باب خمس .
37- توضیح المسائل باب خمس .
38- مجمع المسائل: 122 .
39- توضیح المسائل باب خمس .
40- توضیح المسائل ص 303 .
41- رساله توضیح المسائل 281 .
42- رساله توضیح المسائل ص 339 .
43- رساله توضیح المسائل ص 330 .
44- رساله توضیح المسائل ص 290 .
45- توضیح المسائل ص 274 .
46- توضیح المسائل ص 296 .
47- توضیح المسائل ص 348 .
48- توضیح المسائل ص 311 .
49- توضیح المسائل ص 294 .
50- حاشیه بر توضیح المسائل مسئله 1762
51- توضیح المسائل: 497 .
52- توضیح المسائل: در باب خمس .
53- توضیح المسائل: 306.
54- توضیح المسائل: 462 .
55- منهاج الصالحین: 357 .
56- توضیح المسائل: 449 .
57- توضیح المسائل: 505 .
58- توضیح المسائل: 366 .
59- توضیح المسائل: 233 .
60- احکام فقهی: 343/1 .
61- توضیح المسائل: 302 .
62- توضیح المسائل: 255 .
63- توضیح المسائل: 270 .
64- توضیح المسائل: 331 .
65- توضیح المسائل: 377 .
66- توضیح المسائل: 321 .
67- توضیح المسائل: 283 .
68- احسن الصراط: 470 .
69- تحریر الوسیله مترجم ج 2 ص 127 .
70- رساله ی رفع شبهات از آقای سلطان حسین تابنده چاپ دوم ص 36 .
71- رساله ی رفع شبهات از آقای سلطان حسین تابنده چاپ دوم ص 36-37.
72- توضیح المسائل آیة الله العظمی بروجردی مسئله 1843 .
73- توضیح المسائل همان مأخذ مسئله ی 1843 .
74- همان مأخذ.
75- توضیح المسائل آیه الله امام مسئله ی 1843 .
76- رساله رفع شبهات ص 36-37 .
77- رساله رفع شبهات چاپ دوم ص 37 .
78- مقامات العرفا ص 135 .
79- رساله رفع شبهات ص 37.
80- یادنامه صالح ص 44 نامه های صالح ص 12 .
81- چشم دل بگشا ص 133 .
82- همان مأخذ ص 134 .
83- مسائل روز: 120 .
84- در تجدد چاپ کتاب حضرتش دار فانی را وداع گفته است «رحمة الله علیه»
85- در تجدد چاپ کتاب حضرتش دار فانی را وداع گفته است «رحمة الله علیه»
86- جنابشان بهنگام تجدید چاپ از دنیا رفته اند «رحمةالله علیه».
87- جنابشان بهنگام تجدید چاپ از دنیا رفته اند «رحمه الله علیه».
88- گشایش راز: ص 164 مطالعه این جزوه زمانی تکمیل می شودکه رساله «دیدی که راز پنهان آخر شد آشکارا» نوشته استاد عمادی نیز مطالعه گردد.
89- تاریخ سلسله های نعمة اللهیه در ایران ص 115-116-117 .
90- تورات ص 238 سفر اعداد 19 باب 14 و از شماره 34 به بعد .
91- چشم دل بگشا ص 128 .
92- انجیل متی باب 23 جمله 23 .
93- چشم دل بگشا ص 127 .
94- دبستان المذاهب ج 1 ص 229 .
95- عرفای نیشابوری ص 95 .
96- چشم دل بگشا ص 129 .
97- همان مأخذ ص 128 .
98- راز گشا تصحیح آقای محمد عباسی ص 164 .
99- حتماً در مسیر شناخت این کروهگ کتاب «سلوک در تاریخی» خوانده شود.
100- آثار الحق: ج 1 ص 119 .
منبع: واحدی، سید تقی[صالح علیشاه]؛ (1384)، در کوی صوفیان، تهران: نخل دانش، چاپ پنجم(شهریور 1387).
منبع: واحدی، سید تقی[صالح علیشاه]؛ (1384)، در کوی صوفیان، تهران: نخل دانش، چاپ پنجم(شهریور 1387).
سید تقی واحدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.