قهوه
نویسه گردانی:
QHWH
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: کالپان kâlpân (سنسکریت: kâlapâniya)****فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
قهوه . [ ق َهَْ وَ ] (ع اِ) قهوة. خمر. (اقرب الموارد) (فرهنگ نظام ). شراب . (آنندراج ). می . (منتهی الارب ). نوعی از خمر غلیظ که بزودی شارب خو...
قهوه ای . [ ق َهَْ وَ / وِ ] (ص نسبی ) منسوب به قهوه .- رنگ قهوه ای ؛ رنگی شبیه به قهوه ٔبرشته . و آن ترکیبی است از قرمز و سیاه . رنگ قهو...
قهوه واژه ای عربی است که پسوند پارسی ای به آن افزوده شده است. همتای پارسی: کَدرو kadru (سنسکریت).**** فانکو آدینات 09163657861
قهوه سَرا. مترادفِ فارسیِ کافی شاپ، Coffee-shop.
قهوه ریز. [ ق َهَْ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) سماور کوچک که در آن قهوه پزند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به قهوه شود.
نخستین قهوه خانه ها در ایران در دورة صفویان، و به احتمال زیاد در زمان سلطنت شاه تهماسب (930-984ق )، در شهر قزوین پدید آمد و بعد در زمان شاه عباس اول (...
فال قهوه . [ ل ِ ق َهَْ وَ / وِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فالی که از اشکال پیداآمده بر ظرف یا فنجان قهوه گیرند، پس از آنکه قهوه را بنوشند...
قهوه بو دادن . [ ق َهَْ وَ / وِ دَ ] (مص مرکب ) سرخ و برشته کردن قهوه . رجوع به قهوه شود.
نقاشی قهوهخانه شیوهای از نقاشی ایرانی است. این نقاشی، نقاشی روایی رنگ روغنی با درونمایههای رزمی، مذهبی و بزمی است که در اواخر قاجار و اوایل پهلوی ...