طایفه
نویسه گردانی:
ṬAYFH
طایفه: گروهی از مردم که در یک یا چند سرزمین زندگی می کنند و دین آنها یکی است ولی ممکن است خویشاوندی با هم داشته یا نداشته باشند و الزاما از یک پدر نیز نمی باشند (قرآن: اگر دو طایفه از مومنان با هم درگیر شدند، آنها را آشتی دهید.(حجرات/9) و ممکن است دارای منافع مشترک نباشند ولی با یکدیگر همگونی زبانی و فرهنگی دارند و مانند قبیله دارای استقلال سیاسی در گزینش رهبر، جنگ و صلح هستند.(https://www.cnrtl.fr/definition/clans) همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: کوتر kuter (سغدی).*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
طایفه /tāy(')efe/ ۱. جماعتی از مردم که آداب و اخلاق یا مذهب آنان یکی است؛ قوم؛ تیره. ۲. گروه؛ دسته. فرهنگ فارسی عمید مترادف و متضاد آل، اَعقاب، امت، ا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قدیمیترین ماخذی که در شناخت ریشهای این طایفه راهنمایی میکند کتاب احیاالملوک میباشد. براساس مندرجات این کتاب، تاغزون یا تاغرون جایگاه میران و بزرگا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
طایفه آبیل . [ ی ِ ف َ ] (اِخ ) دهی از بخش پشت آب شهرستان زابل ، واقع در 18هزارگزی شمال خاوری بنجار نزدیک دریاچه ٔ هامون . جلگه ، گرم و معتدل...
ایل و طایفه . [ ل ُ ی ِ ف َ / ف ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بستگان و کسان .
طایفه سارانی . [ ف َ ] (اِخ ) دهی از بخش میان کنگی شهرستان زابل ، واقع در 8هزارگزی شمال ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان . جلگه ، گرم و معتدل ...
طایفه ٔکچیان . [ ی ِ ف َ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل ، واقع در 7هزارگزی شمال باختری بنجار و 4 هزارگزی شمال راه فرعی ...
طایفه درزاده یکی از طوایف بلوچ که مردمانی خون گرم و مهمانواز که محل زندگی اشان درمکران بلوچستان عده ایی زیادی در بخش لاشار و عده ایی هم در شهرستان سرا...