تعریف شعر
نویسه گردانی:
TʽRYF ŠʽR
شاعران و منتقدان، تعریفهای گوناگون و بیشماری درباره ی «شعر» ارائه داده اند. در تعریفهای سنتی ، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته اند. در تعریفهایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده است.
- بو علی سینا در شفا می گوید: شعر، کلامی خیال انگیز است که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد
- افلاطون در رساله ی «ایون» خود، شعر را مولود شوق و الهام می خواند.
- دکتر زرین کوب، شوق الهام را تعبیر عارفانه ای از تخیّل می داند.
- دکتر خانلری اعتقاد دارد شعر القای حالات نفسانی است
.دکتر شفیعی کدکنی نیز اعتقاد دارد شعر چیزی نیست جز به موسیقی رسیدن کلام و می گوید: شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت، گوینده ی شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده، میان زبان شعری او، و زبانی روزمره و عادی تمایزی احساس می کند."
در جای دیگر می نویسد:
"شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد."
دکتر زرین کوب می گوید: شعر دارای ماده و صورتی است.ماده ی آن معنا و مضمونی است که اساس آن را تشکیل می دهد و صورت آن وزن و آهنگی است که شعر را از انواع دیگر سخن جدا می سازد و ترکیب این دو را شعر می نامند.
هواداران متعصب آن را هنر برتر شمرده اند ، زیرا توان تصویر و نمایش شعر ، از صورت ذهنی و انتزاعی بیش از سایر هنر هاست .با موسیقی ارتباطی تنگاتنگ دارد و نوعی وزن بیرونی ، علی رغم پندار نو پردازان ، از لوازم حتمی آن است.
و بنیانگذار شعر زلال ( دادا بیلوردی ) شعر را چنین تعریف می کند:
شعر،کلامی تآثیر گذار است که قدرتش از صحبت معمولی بیشتر می باشد و به دو نوع تقسیم می شود:
1- شعر در قالب نظم: که پندها و قصه ها و سخنان آرایه دار و تصویر و تخیل و کلام معجزه آسا در آهنگی موزون و قالبی منظوم و مشخص قرار می گیرد.
2- شعر در قالب نثر: که فقط سخنان دارای تصویر و تخیل و کلام معجزه آسا را در بر می گیرد و قصه ی ساده و کلام ساده و پند ساده را شامل نمی شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.