بورق
نویسه گردانی:
BWRQ
نوعی خوردنی از خمیر اعلا و گوشت.
«اما صفت بورق آنست که آرد العلا را از آردبیز والا به در کنند و با روغن اعلا و خمیرمایه و شیر خمیر نمایند، به دستمال دستار سفید آب کشیده بپوشانند تا ساعتی بایستد و بعداز آن قیمه اعلی با دنبه بمالند به مانند دانه خشخاش بکشند و تف داده بگذارند که مهرا شود و به روغن مبدل شود و پیاز بسیار و ادویه به حد اعتدال در او بریزند و بعد از آن آب لیمو داخل نمایند و قند چاشنی نمایند و بلدرچین یا کبوتربچه، اگر اینها نباشد مرغ مهرا شده ریزه کنند و داخل قیمه نمایند و ادویه تا مزه ادویه و آب لیمو جذب کند. بعد از آن بگذارند که قیمه سرد شود و خمیر مذکور را کنده مقابل گردوی پوست دار بگیرند و او را تنک نموده به طبق نقره یا مس سفید روغن آب کرده و صاف نموده بریزند تا شش ورق و بعد از آن مرغ را چیده و قیمه بر سر او ریزند و به قاعده مذکور شش ورق دیگر بر سر او بیاندازند و بعد از آن کنار او را برابر طیق بلکه پایینتر برند و طبق دیگر بر سر او نهاده بالا و زیر او آتش بریزند و به هوای آتش سرخ نمایند که نسوزد و اندرونش خام نباشد و بعد از آنکه سرخ شود، روغن او را گرفته به طرف دیگر بگردانند و قند را با آب و سماق پخته بدو بپاشند و بلکه بر روی بورک بانثار مذکور چیزهایی مناسب می نویسند و اینها صنعت طباخ است».
نورالله(آشپز شاه عباس): مادة الحیاة، با مقدمه و تصحیح ایرج افشار، در: «فرهنگ ایران زمین»(جلد اول)- 1332.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
بورق . [ رَ ] (معرب ، اِ) معرب بوره . یکی از عقاقیر اصحاب صناعت کیمیا. و آن بر چند صفت است : یکی بورق الخیز و قسمی دیگر که آنرا نطرون گویند ...