کخ کردن
نویسه گردانی:
KḴ KRDN
به کسر ک. پختن. مثلا می گویند گوشتش هنوز کخ نکرده است. یعنی نپخته است. در گویش کازرونی(ع.ش)
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کخ کخ کردن . [ ک ُ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرفه کردن . سرفیدن . سرف سرف . || خنده زدن . خنده کردن به آواز. || حال صوفیان یافتن . قول و ...