گل
نویسه گردانی:
GL
گَل با فتحه «گ» در زبان مازنی به موش گفته می شود.
واژه های همانند
۶۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
گل آباد. [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیرگان بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در 45هزارگزی شمال باختری اردل و 24هزارگزی راه فارسان...
گل آباد. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین واقع در 25هزارگزی جنوب باختری نائین و متصل به راه مالرو نائین به هاشم آباد. ه...
گل آباد. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یوسف وند بخش سلسله شهرستان خرم آباد، واقع در 16هزارگزی باختر الشتر و دوهزارگزی خاور اتومبیل رو خرم آ...
گل آباد. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیس بخش شبسترشهرستان تبریز واقع در 14هزارگزی شمال خاوری شبستر و 4هزارگزی راه شوسه ٔ صوفیان به س...
گل آباد. [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاجی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد واقع در 5500گزی خاور بوکان و 5500گزی خاور راه شوسه ٔ بوکان...
تیره گل . [ رَ / رِ گ ِ ] (ص مرکب ) آب و شراب دُردآمیز را گویند. (برهان ) (آنندراج ). کنایه از آب و شراب دردآمیز بود. (انجمن آرا). آب و یا شرا...
دسته گل . [ دَ ت َ / ت ِ گ ُ ] (اِ مرکب ) شاخه های گل که بشکنند یا ببرند و با گیاهی یا بندی به هم بندند و به دست گیرند بوئیدن را. (از شرفنامه...
قاضی گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهاباد. در 15هزارگزی شمال باختری مهاباد و 10هزارگزی باختر شوسه ٔ مهاباد به ارومیه و در دره واقع ه...
قوری گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیکله ٔ بخش هوراند شهرستان اهر، سکنه ٔ آن 94 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و شغل اهالی زر...
قوری گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چالدران بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو، سکنه ٔ آن 70 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات . شغل اهال...