اجازه ویرایش برای همه اعضا

گل

نویسه گردانی: GL
گَل با فتحه «گ» در زبان مازنی به موش گفته می شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
گل یورت . [ گ ُ] (اِخ ) دهی است از دهستان تیرچایی بخش ترکمان شهرستان میانه که در 25هزارگزی شمال خاوری بخش و 12هزارگزی راه شوسه ٔ میانه ...
گل یتیم . [ گ ُ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 18هزارگزی شمال چکنه بالا واقع شده است . هوای آن ...
گل یاره . [ گ ُ رَ / رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز که در 36هزارگزی شمال ایذه واقع شده است . هوای آن معتدل ...
گل یاس . [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی است سفید و بغایت خوشبو.
گنبد گل . [ گُم ْ ب َ دِ گ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غنچه ٔ گل . (برهان ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : فریب گنبد نیلوفری مخور که کنون اجل چو گ...
نخود گل . [ن ُ خ ُ دِ گ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قسمی نخود برشته که پوست آن به آسانی جدا شود. مقابل نخود کور.
گل غنچه. [ گ ُ غ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ. مرکب) غنچه گل، گل ناشکفته، نشکفته گل. نشکفته ورد/سرخ گل. گل . [ گ ُ]. (اِ) در اوراق مانوی (به پارتی) ور ۞ (گل سرخ ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.