شب دراز
نویسه گردانی:
ŠB DRʼZ
خنجر ، تیغ و خارهای بلند و بُران
مثال :
شبِ فراق نخواهم ، دواجِ دیبا را
که شب دراز بُوَد خوابگاه ، تنها را
سعدی
زلفش به کشی شب دراز اندازد
ور بگشایی ، خنجرِ باز اندازد
رودکی سمرقندی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.