خرد
نویسه گردانی:
ḴRD
در ادبیات و فلسفه پارسی در معنی ویژه ی خود آمده که نوعی 'دانایی' را ایفاد می کند که با "هوش" فرق دارد و از ریشه ی اوستایی "مزدا" بمعنی "دانایی" آمده . مزد یسنا یعنی 'ستایش دانایی'... و اهورا مزدا بمعنی "دانایی لایتناهی" می باشد. "هوش" می تواند مادرزاد و ارثی باشد ، اما "دانایی" یا "خرد" را فقط از راه تجربه و اندیشه بی تعصب در نکات علمی و تحلیل در مسایل معنوی می توان حاصل کرد... بعضی از نویسندگان و ادیبان پارسی زبان : "عقل" را با "خرد" همردیف دانسته اند ، اما بعضیها "عقل" را لطمه پذیر تر از "خرد" می دانند ؛ زیرا بسیار بوده اند عاقلانی که "خرد" لازم برای استمرار در جستجوی حقیقت را نداشته و به بیراهه رفته اند. نزدیک ترین واژه به "خرد" را شاید بتوان همین واژه ی "دانایی" دانست که همواره ماورای کشش و وسوسه ها به زیر و رو کردن قوانین این عالم می نشیند ... "توانا بود هر که دانا بود ...".
واژه های همانند
۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
حساب نهایت خرد. [ ح ِ ب ِ ن َ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) ۞ حساب ریز. ارقام بی نهایت ریز. حساب بی نهایت کوچک . رجوع به حساب شود.
خرد و خاکشی کردن . [ خ ُ دُ ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخت خرد کردن . ریزه ریزه کردن . سخت بقطعات ریز از هم شکستن .
تباه خرد گردانیدن . [ ت َ خ ِ رَ گ َ دَ ] (مص مرکب ) دیوانه گردانیدن کسی را: تخبیل ؛ تباه خرد گردانیدن . اختبال . (تاج المصادر بیهقی ).