ممکن
نویسه گردانی:
MMKN
این واژه تازى (اربى) است و سپارش مى شود بجاى آن از واژه هاى بَویدین Bavidin (بَوید Bavid پهلوى: احتمال دارد ممکن است + اینIn (صفت ساز) ، شایِتین Shayetin (شایِت Shayet پهلوى: احتمال دارد ممکن است + اینIn (صفت ساز) ) و پیوابینPivabin (پیواب/پیوابوون : کردى
: احتمال/ممکن+ این (صفت ساز) ) ویترین Vitarin ( ویتر Vitar : سانسکریت : احتمال ، امکان + اینIn (صفت ساز) ) بهره بجویید.
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ممکن . [ م ُ ک ِ / م َ ک َ ] (ع اِ) جای تخم گذاشتن سوسمار و ملخ . (ناظم الاطباء).
ممکن . [ م َ ک َ ] (ع ص ) برقرار و پابرجا و ثابت . (ناظم الاطباء). متمکن .
ممکن . [ م ُ ک ِ ] (ع ص ) چیزی که صلاحیت ظهور و بروز داشته باشد. شایان . ضد محال . دست دهنده و پیداشونده . (ناظم الاطباء). دست دهنده . (دهار) (...
ممکن . [ م ُ م َک ْ ک َ ] (ع ص ) برقرار و پابرجا و ثابت و قایم . (ناظم الاطباء). قایم و پابرجا کرده شده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : تو که بون...
ممکن .[ م ُ م َک ْ ک ِ ] (ع ص ) قایم و پابرجا کننده کسی را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || صاحب تمکین .
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: نشدنی (دری) نِشاین neŝāyen (پهلوی)***فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.