شرافت
نویسه گردانی:
ŠRʼFT
این واژه تازى (اربى) است و برابرهاى آن در پارسى چنین هستند: آزرمشAzarmesh (پهلوى: آزرمیشْنْ : شرافت ، حرمت ، شرم ورزى) ، بورژِش Burzhesh (پهلوى: بورژیشْنْ شرافت ، حرمت ، احترام ) ، پَهْلُمى Pahlomi (پهلوى : پَهْلُمیهْ : شرافت ، علو ، کرامت ، تقدس) ، ایریهْ
irih (پهلوى: همچون آریاییان شریف و اصیل بودن، شرافت ، اصالت)
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شرافت . [ ش َ / ش ِ ف َ ] (ع اِمص ) شرف . بزرگی . بزرگواری . بزرگ مقداری .مجد. رفعت . قدر. (یادداشت مؤلف ). نجابت و اصالت و بزرگواری و بلندقدری ...
(= شرف): اصل اخلاقی که فرد را به رفتارهایی می کشاند که با هنجارهای جامعه و جایگاه خود فرد همخوانی داشته باشد و باعث می شود که از احترام دیگران برخوردا...
بی شرافت . [ ش َ ف َ ] (ص مرکب ) که شرافت ندارد. رجوع به شرافت شود.