اجازه ویرایش برای همه اعضا

عشق

نویسه گردانی: ʽŠQ
این واژه از اساس پارسى است و تازیان (اربان) آن را از واژه ایشکا Ishka (اوستایى: عشق، تمنا- در اوستا "ایشish" : خواستن، تمنا کردن) و یا اَشاک Ashak (پهلوى: اَشا ، راستى ، درستى ، مهر ، محبت) برداشته اند و عاشق و معشوق و عشاق و معاشقه و ... ساخته اند!!!
البته خود تازیان براى این معنا از لفظ "حب" استفاده مى کنند. پس درست است که این واژه را اِشگ Eshg نوشته و بخوانیم. همتایان این واژه در پارسى مهر Mehr ، شیپ Ship (پهلوى: بن کُنشِ شیفتن : عاشق شدن: عشق) ، دُشارْمْDosharm (پهلوى: مهر ، عشق ، محبت، علاقه) ، دُشارمیهْ
Dosharmih (پهلوى: عشق، مهر، علاقه) ، دُشَکیهْ Doshakih (پهلوى: عشق، علاقه، دوستى) ، دُشِش Doshesh ( پهلوى: شرح عشق ، عاشقى- در پهلوى دُشیدن (عاشق شدن، دوست داشتن، علاقه داشتن) ، کامیهْ Kamih (پهلوى: عشق، میل قلبى) ، زُش (پهلوى: (دراوستا: زوش) : عشق ، علاقه
، دوستدارى) شیفتگىShiftegi ، والگى valegi ، شیدایى Sheydayi ، دلدادگىDeldadegi ، دوستدارىDustdari و ...
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عشق زدن . [ ع ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در اصطلاح رنود، به منزله ٔ سلام گفتن بود که گاه بمعنی مشهور آید که فعل شرعی است و گاه بجای الوداع ا...
عشق سنجی . [ ع ِ س َ ] (حامص مرکب ) سنجش و قیاس شیفتگی و دلدادگی : مرا در عشق سنجی با برهمن سزد زین غم اگر زنار بندم .صائب (ازآنندراج ).
عشق نامه . [ ع ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ٔ عاشقانه . (فرهنگ فارسی معین ). شیفتگی نامه . محبت نامه : بالای هزار عشق نامه آراسته شد به نوک خا...
عشق ورزی . [ ع ِ وَ ] (حامص مرکب ) عشق ورزیدن . تعشق . تصابی .
مرغ عشق . [ م ُ غ ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ پرنده ای است از راسته ٔ برشوندگان که دارای قدی کوچک است (کمی بزرگتر از گنجشک ). اصل ...
این واژه ها عربی است و پارسی آن اینهاست: ناندا nãndã (سنسکریت: ناندی، نَندَ) رَپَک (اوستایی) اَوَس، کِلی، پریتی، priti پریتا، pritã پریا، pryã رَتی...
عشق نوازی . [ ع ِ ن َ ] (حامص مرکب )زمزمه ٔ عاشقی کردن . نوای عاشقی دردادن : رموز عشق نوازی ۞ نه کار هرمرغی است بیا و نوگل این بلبل غزلخو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خدا بود
عشق وضیع. [ ع ِ ق ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فلسفه ) عشقی حیوانی است . در مقابل عشق عفیف . این عشق از انواع عشق پست حیوانی اس...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۱ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.