اجازه ویرایش برای همه اعضا

سلطان

نویسه گردانی: SLṬAN
این واژه تبارانه پارسى ست یعنى خودش پارسى نیست اما سرچشمه اش پارسى ست. واژه ى شاریتا/شاریتاه Sharita/Sharitah در پهلوى : پادشاه ، شاه ، سلطان ، فرمانروا ، تازیان (اَرَبان) این واژه را برداشته و معرب ساخته اند (ش - س ، ر - ل ، ت - ط) و به صورت سلیط/سلیطة
درآمده سپس آن را بر وزن فعیل تصور کرده ریشه سه حرفى س.ل.ط را از آن بیرون کشیده اند و ساخته اند: سَلَطَ ، یسلط ، تسلط ، مسلط ، تسلیط ، سلطان ، سلطنت و ...!!!! همتایان دیگر این واژه در پارسى اینهاست: پادشاه Padshah ، شاه Shah ، شاهنشاه Shahanshah ، کِى Key (شاه)
، مَلکا/مَلکى/مَلکوتا Malka/Malki/Malkuta (پهلوى: پادشاه ، واژه مَلِک و ملکوت در تازى از همین واژه هست) ، بَگان Bagan (پهلوى: خدایگان ، شاهنشاه) ، شهریار Shahryar ، کامهنجام Kamhanjam (پهلوى: فرمانروا ، پادشاه) ، تاگورTagvar (پهلوى: تاجور ، پادشاه، صاحب تاج
و تخت) ، خدیو Xadiv (پهلوى: فرمانروا ، پادشاه ، شهریار)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ازغند بخش فیض آباد شهرستان تربت حیدریه . دارای 138 تن سکنه و آب آن از قنات و رودخانه است . م...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نسر بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، دارای 738 تن سکنه و آب آن از قنات است . محصول آن...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 105 تن سکنه و آب آن از چشمه است . محصول آن غلات ...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیوره ژن بخش فریمان شهرستان مشهد، دارای 981 تن سکنه و آب آن از رودخانه و قنات است . محصول ...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبه شهرستان مشهد، دارای 105 تن سکنه و آب آن از رودخانه و قنات است . محصول آن ...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، دارای 435 تن سکنه و آب آن از رودخانه است . مح...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان . دارای 357تن سکنه و آب آن از رودخانه است . محصول آن غل...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش نجف آباد به اصفهان ، دارای 343 تن سکنه وآب آن از قنات و چاه و زاینده رود است . محصول آن غلات ، س...
گدائی سلطان . [ گ َ س ُ ] (اِخ ) کولانی . من جمله ٔ اکراد و الواری که در عهد شاه عباس به رتبه ٔ ایالت و خانی و سلطانی رسیده در عالم آرای عباس...
بیگه سلطان . [ ب َ گ َس ُ ] (اِخ ) بیگه بیگم سلطان . دختر میرزا معزالدین سنجر. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 115 به بعد شود.
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۹ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.