وضو
نویسه گردانی:
WḌW
این واژه تازى (اربى) ست و برابر پارسى آن چنین است: پادیاپPadiap (پهلوى: وضو ، تطهیر براى نماز) پادیاپیه Padiapih (پهلوى: مراسم غسل دینى ، آداب وضو ، آداب تطهیر)
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
وضو. [ وُ ] (از ع ، اِ) وضوء. دست نماز. شستن صورت و دستها و مسح کردن بر سر و پاها با آدابی که در شرع اسلام مقرر است : این وضو از سنگ و رو م...
وضوء. [ وَ ] (ع اِ) آب دستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آبی که بدان وضو کنند. (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد). || (مص ) آب دست کردن . (منتهی ...
وضوء. [ وُ ] (ع اِ) آبدست . (منتهی الارب ). آب وضو. (ناظم الاطباء). || (مص ) عمل دست نماز گرفتن . (ناظم الاطباء). آب دست کردن (ناظم الاطباء...
بی وضو. [ وُ ] (ص مرکب ) (از: بی + وضو = وضوء) که وضو ندارد. که فاقد طهارت است : شبی همچو روز قیامت درازمغان گرد من بی وضو در نماز. سعدی .که...
دست وضو. [ دَ وُ ] (اِ مرکب ) در تداول عوام ، وضو. دست نماز.
بخاک وضو کردن . [ ب ِ وُ ک َ دَ ] (مص مرکب )تیمم . دست درخاک زدن و به پیشانی مالیدن تیمم را.