زبان بر کسی دراز کردن
نویسه گردانی:
ZBAN BR KSY DRʼZ KRDN
اعتراض کردن به کسی. اعتراض کردن به کار و فعل و عملکرد کسی: «چون بازجُستی نبود کار و حال او را، انتقامها و تَشَفّیها رفت، و بدان سبب مردمان زبان بر بوسهل دراز کردند؛ که زده و افتاده را توان زد،... (تاریخ بیهقی)».
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.