طالیصفر طالیسفر
نویسه گردانی:
ṬALYṢFR ṬALYSFR
طالیصفر/طالیسفر . (ا. هندی). Hindi : talispatri (तालिसपत्री) میوه/آلوی قهوه هندی (Indian coffee plum) با نام علمی Flacourtia jangomas، (Flacourtia cataphracta Roxburgh ex Willdenow) از درختان جنگل های بارانی پست خانواده سالیکاسه (Salicaceae)/بید که گویا
خاستگاه اولیه آن هند بوده و امروزه وسیعا در شرق و جنوب و شرق آسیا کشت می شود و مصارف خوراکی و داروئی بسیار مهم دارد. در منابع قدیم و جدید فارسی اغتشاشی عظیم در شناسائی این گیاه دیده می شود. در اینجا کوشش شده توضیحاتی ارائه شود. لوفر در ساینو ایرانیکا چنین
گوید: "38 (386). طالیصفر tālīsfar که ادعا میشود همان جوز بویا/جوز بوا(در عربی جوز الطیب العطری/بوا= (Nutmeg ، مایریستیکا ماشتا myristica moschata [Myristica fragrans Houtt.]است؛ به هر روی، آخوندوف در صفحۀ 247 این تفسیر را نمی پذیرد. به گفتۀ داود (Daud) همان
پوست درخت توت است که از دکن آرند. هر چه باشد این واژه هنــــــــــدی می زند: بسنجید با تالیساپاترا tāliçapattra سنسکریت، [Hindi : talispatri (तालिसपत्री), Pani amla (पानी आमला)]"بــرگ فلاکورتیا کَتاپِراکتا Flacourtia cataphracta" . " - طالیسفر، بقول دزی (ج
2 ص (19 بصورتهای طالیشفَر و طالیشقر و طالیَشفَر و طالشقیر در کتب گوناگون عرب آمده است چنانکه در تذکره داود ضریر انطاکی نیز طالیشقر است ولی صورت معروف آن همین طالیسفر است . آن را مرادف بسباسه، دارکیسه، لسان العصافیر، ماقر، بیخ درخت توت، تیواج ختائی، پوست بیخ
زیتون هندی، برگ زیتون هندی و غیره آورده اند. صاحب برهان گوید: «طالیسفر» بر وزن فالیزگر به لغت یونانی پوست بیخ زیتون هندی است و بعضی گویند برگ درخت زیتون هندی باشد. ابن البیطار آرد: غافقی آن را دارکیسه خوانده و بسیاری از مردم برآنند که طالیسفر همان بسباسه است
ولی این نظر درست نیست و حُنین این دارو را که در کتاب دیسقوریدس طالیفسر آمده است بنام یونانی آن «ماقر» ذکر کرده است . و تنها ابن جلجل گمان کرده که طالیفسر را لسان العصافیر گفته اند و آن را ریشه های درختی هندی دانسته اند. دیگری گفته است : طالیسفر ریشه های گیاهی
است که کرم ابریشم از آن تغذیه میکند. مجوسی گوید: داروی مزبور برگ درخت زیتون هندی است . دیگری آن را پوستهای درختی هندی دانسته که به یونانی بنام دارکیسه معروف است . دیسقوریدس در کتاب اول گوید ماقر پوست درختی است که آن را از بلاد یونان آرند. رنگ آن بسرخ سپپدی
غلیظی زند، بسیار قابض است و گاهی آن را برای خونروی و زخم روده و سیلان فضولات به شکم، نوشند. جالینوس در کتاب هفتم گوید: این دارو پوست درختی است که آن را از هند آرند. مزه آن سخت گس و زبان گزو اندکی تیز و قدری معطر است و مانند ادویه ای که ازهند آرند خوشبو باشد
و گوئی این پوست از جوهرهای گوناگونی ترکیب یافته است که بیشتر آنها زمینی و اندکی از آنها جوهر لطیف گرم است و به همین سبب سخت مایه خشکی و قبض میشود و آن را به داروهائی در می آمیزند و تر کنند که برای شکم روی و زخم روده سودمنداند، زیرا داروی مزبور در درجه سوم
چیزهائی است که مایه خشکی باشند. و اما از لحاظ گرمی و سردی، در هیچیک تاثیر آشکاری ندارد. غافقی گوید: و آنچه از گفتار دیسقوریدس و جالینوس درباره این دارو مستفاد میشود این است که طالیسفر به هیچ رو از انواع بسباسه نیست، زیرا بسباسه دارای اندکی قبض باشد و حرارت
بر آن غالب است در صورتی که طالیسفر بگفته دیسقوریدس پوست رقیقی است نه درشت و با این خاصیت به «ارماک » شبیه تر است . ابن عمران گوید: طالیسفر ریشه های باریکی است دارای پوست خاکی رنگ و درون زردرنگ و تندمزه و زبان گز میباشد و بوی آن مانند بوی زعفران تند است و آن
گرم و خشک در درجه دوم است و بویژه برای بواسیر و ورم¬های درون و بیرون سودمند است . مجوسی گوید: طالیسفر در سردی و خشکی در درجه دوم است . مطبوخ آن با سرکه درد دندان را سودمند است و هرگاه آب مطبوخ آن را در دهان گیرند بیماری قلاع سفید را سودمند باشد. بدیغورس گوید:
بدل طالیسفردو ثلث وزن آن زیره و نصف وزن آن ابهل است . رازی و اسحاق بن عمران نیز گفته او را آورده اند. (از مفردات ابن البیطار ج( 2. و صاحب مخزن الادویه آرد: بفتح طا، در ماهیت آن اختلاف بسیار است بعضی گویند آن پوست درختی است که از بلاد هند آورند. اندک از دارچین
ضخیم ترو صلب تر بااندک حدت و خوشبوئی کمی و اشقر و چون کهنه گردد مایل بسیاهی شود و گفته اند عروقی است باریک بیرون آن اغبر و اندرون آن زرد و بوی آن شبیه ببوی زعفران و با عفونت و تیزی و شاید زرنب باشد که به هندی طالیس نیز نامند و آن برگ درختی است باریک بیرون
آن اغبر و اندرون آن زردرنگ . طبیعت آن مختلف القوی با جوهر ارضی غالب معتدل در گرمی و سردی و مایل بحرارت و خشک در سوم و بعضی گرم و خشک در دوم دانسته اند .افعال و خواص آن : جهت لقوه و فالج و نفث الدم و نزف الدم و حبس سیلانات و اسهالات بواسیر و قروح امعاء و مضمضه
به طبیخ آن با سرکه جهت درد دندان و نگاه داشتن آن در دهان جهت قلاع سفید آن و ضماد آن خشک کننده دانه بواسیر. مقدار شربت آن تا یک مثقال . بدل آن چهار دانگ ِ وزن آن کمون و نیم وزن آن ابهل، و گویند بدل آن بوزن آن سنبل و نیموزن ساوج، و گویند ابهل و مقل تساوی آن
مضر ریه، مصلح آن عسل است . (مخزن الادویه ص 374.). حکیم مومن آرد: طالیسفر در ماهیت آن اختلاف کرده اند بعضی او را برگ زیتون هندی میدانند و حال آنکه در هند زیتون نمیباشد و جمعی بیخ درخت توت و پوست درخت لسان العصافیر و بسباسه دانسته اند و حقیر فرقی میان او و تیواج
ختائی در افعال و غیره نمی یابم و در حرف «تا» مذکورشد. وی ذیل تیواج ختائی آرد: پوست درختی است شبیه به پوست درخت چنار و گویند پوست درخت لسان العصافیر بلاد ختا است و ظاهراً طالیسفر باشد در آخر دوم گرم و خشک و قابض و بسیار تلخ و با ماست چکیده و ربوب قابضه جهت
اسهال مزمن بارده و قطع خون بواسیر و ضماد او با سرکه جهت درد سر و اورام رخوه و سنون او جهت درد دندان و تقویه لثه و نزله رطوبی و بخور او جهت رفع وبا و طاعون عجیب الاثر است، و بدستور جهت بواسیر و شقاق مقعد و درد آن و درد رحم و فرزجه او جهت قطع سیلان رحم و حیض
مفید است، و نیم مثقال آن را با یک مثقال نیلوفر در حبس اسهال مجرب و قدر شربتش تا یک مثقال و مضر محرورین و معطش و مورث التهاب احشاء و مصلحش کتیرا و ربوب فواکه . (تحفه حکیم مومن ). داود ضریر انطاکی ذیل طالیسقر آرد: گیاهی است که در سرزمین دکن میروید و دارای فوایدی
است برگ-های دقیق صلبی دارد که بزردی زند و مزه آن تند و تلخ است . در میانه آن خطهائی است و هرگاه خشک شود و در یکدیگر پیچد، چنانکه گوئی پوست درخت است و از اینجا گمان کرده اند که آن بسباسه است و برخی گویند برگ زیتون هندی است در صورتی که در هند زیتون یافت نشود
و شگفت ترآنکه گفته اند طالیسقر ریشه های توت است . و آن گرم و خشک در دوم است هر خونروی را سودمند باشد و رطوبت ها را ببرد و شربت و طلاء آن بواسیر را بهبود بخشد و برای بیشتر دردهای دهان و دندانها و قلاع هرگاه آن را با سرکه مطبوخ کنند و در دهن گیرند مفید است .
و آن زیان میرساند ولی مصلح آن بستان است و شربت آن بقدر یکدرم است . و بدل آن دو ثلث وزن آن زیره و نیم وزن آن ابهل است . (تذکره داود ضریر انطاکی ص. .( 218 صاحب اختیارات بدیعی آرد: به یونانی دارکیسه خوانند، و باقر نیز گویند. و صاحب منهاج گوید ورق زیتون هندی است،
و آن تسوری هندی بود، و صاحب جامع اقوال بسیار آورده است، اول گفته که بسباسه است دیگر قول ابن حلحل آورده که لسان العصافیر است، و دیگر گفته که عرق شجر هندی است، و دیگر گفته که عرق درخت توت است که کرم ابریشم برگ وی میخورد، و این قولها خلاف است و این موافق قول
صاحب منهاج است، و صاحب جامع تحقیق نکرده که چیست، مولف گوید:پوست بیخ زیتون هندی است، و باقی همه قولها خلاف است و خطا. و آن پوست سطبرتر از دارصینی است و صلتبر، ومیل به سیاهی زند، و طعم آن بغایت عفص است و قابض، و اندک عطریتی داشته باشد، و جالینوس گوید در وی هیچ
گرمی و سردی نبود، و گویند خشک بود. در سوم و ابن عمران گوید گرم و خشک بود در دوم، و مجوسی گوید معتدل بود در گرمی و سردی، و خشک بود در دوم . ذرب را نافعبود و قرحه امعاء و نزف دم و بواسیر و فالج و لقوه، و مقدار ماخوذ از وی یک مثقال بود، و چون بسرکه پزند و از
آن مضمضه کنند درد دندان را نافع بود و قلاع را زایل کند، چون آب وی را در دهان نگاه دارند، و گویند مضر بود به شش، و مصلح وی عسل بود. دیسقوریدس گوید بدل آن چهار دانک وزن آن کمون بود، و نیم وزن ازابهل است، و رازی و اسحاق بن عمران همچنین گویند، و گویند بدل وی بوزن
وی سنبل و نیم وزن وی سادج . و گویند بدل وی مقل و ابهل بود مساوی . (اختیارات بدیعی ). و خوارزمی ذیل ماقر آرد ماقر پوست نباتی است که از هند آرند. (مفاتیح ). و صاحب بحرالجواهر گوید برگ زیتون هندی است و آن را لسان العصفور نیز گویند. (بحر الجواهر .( لغت نامه دهخدا.
- بسباسه، معرب پسپاسه و بزباز درختی است در عرب مشهور، به خورد مردم و ستور آید و مزه و بویش به مزه و بوی گزر ماند. (منتهی الارب ). معرب بزباز. به هندی جاوتری گویند. (غیاث) (آنندراج). به شیرازی بزباز گویند. (اختیارات بدیعی ). درختی بود. (مهذب الاسماء). بزبار.
(ناظم الاطباء). ابن ماسویه گوید پوست کوزبو است . (ذخیره خوارزمشاهی ). بمعنی رافه باشد. (جهانگیری ). حرمل عربی است . (مخزن الادویه). پوست دوم جوزبو است . دارکیسه . جارکون . چارگون . (فرهنگ فارسی معین ). قشرالعفص . جوز بویا. || گل درخت جوز بویا که سابقاً در
تداوی مورد استعمال داشته است . (فرهنگ فارسی معین ). گل درخت قرنفل است و میوه درخت قرنفل جوز بویاست که آن را جوزالطیب نیز گویند (ابن بطوطه ). و رجوع به فهرست مخزن الادویه و ابن بیطار و ترجمه فرانسوی آن ص 222 و نخبة الدهر ص 154 و تذکره داود ضریر انطاکی ص 77
و دزی ج 1 و اختیارات بدیعی و بسباس شود. لغت نامه دهخدا. FLACOURTIA JANGOMAS - COFFEE PLUM. Synonym: flacourtia cataphracta. Common name: coffee plum, paniala, puneala, Chinese plum, Indian plum, kerkup besar, paneala, jaggam, prunier malgache, rukam, babydruif,
babykers. Family: Flacourtiaceae (Ketembilla family). A low branching tropical tree; growing up to no more than 35 feet tall. Coffee plum has sharp spines on the trunk; the leaves are long pointed, thin and glossy. The fragrant flowers are male and female;
they are on separate trees. The fruits, containing 7-12 hard seeds, are round, dark red to nearly black. The taste varies from acid to sweet; it can be eaten out of hand or made into juice or marmalade. Medicinal applications: the fruits and leaves are used
against diarrhea. Dried leaves are used for bronchitis. The root is used against toothache. Hardiness: USDA zone 9A - 11. Propagation: seeds. Culture: full sun, rich well drained soil. Plant in frost free locations although it can endure brief drops in temperature
to 25° F. ////// Flacourtia jangomas, Indian coffee plum… Common names Bengali : ŧipa fol, lukluki Assamese : poniol English : Indian coffee plum, Indian sour cherry,rukam, runeala plum Hindi : talispatri (तालिसपत्री), Pani amla (पानी आमला) Manipuri: heitroi
( হৈত্ৰোঈ ) Thai : takhob Sanskrit : sruvavrksha, vikankatah (स्रुववृक्ष) Malayalam : lubica,lovlolika,vayyamkaitha(ലൗലോലിക്ക) Tamil: vaiyyankarai Mizo : Sakhi Thei https://en.wikipedia.org/wiki/Flacourtia_jangomas http://www.kailife.net/PlantDetail.php?id=5424
https://www.jstor.org/stable/4110285 https://www.jstor.org/stable/41762060 https://www.doc-developpement-durable.org/file/Arbres-Bois-de-Rapport-Reforestation/FICHES_ARBRES/Flacourtia%20indica/Flacourtia%20%20Flora%20of%20China.pdf http://www.efloras.org/florataxon.aspx?flora_id=2&taxon_id=242422473
http://eol.org/pages/483638/hierarchy_entries/57270327/details http://www.flowersofindia.net/catalog/slides/Coffee%20Plum.html میوه طالیصفر: (talispatri (तालिसपत्री) Flacourtia jangomas درایران با نام¬های «جوز بویا»،«جوزا» و درکتب طب سنتی با نام «جوز بوا»،«جوزالطیب»
نام برده می شود. به فرانسه Muscade noix به انگلیسی Mace , nutmeg می نامند. میوه درختی است از خانواده Myristicaceae که درخت آن را فرانسوی muscadier و به انگلیسیnutmeg tree گویند. نام علمی آن myristica fragrans Houtt. و مترادفهای آن m.moschata T hunb. , M. officinalis
L. از طرف گیاه شناسان مختلف نامگذاری شده است. میوه درخت جوز بویا به طور کلی از دو نوع ثمر که از نظر طبی و خواص دارویی مورد توجه می باشند تشکیل شده است، یکی مغز هسته که به فرانسوی موسکاد و به انگلیسی نات مگ گفته می شود و دیگری جدار نازک خشبی توری خارجی هسته
که در اصطلاح طب سنتی «بسباسه» و به فرانسوی ماسی و به انگلیسی میس نامیده می شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.