مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات گزارش تخلف آب به پوست افتادن نویسه گردانی: ʼAB BH PWST ʼFTADN آب بهپوست افتادن یا آبی بهپوست افتادن یا آب بهزیر پوست رفتن = وضع مالی خوب پیدا کردن. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. سهراب فرسیو ۱۳۹۸/۰۴/۲۱ 0 0 آب زیر پوست کسی رفتن (یا دویدن) از امثال و حکم مرحوم دهخدا (جلد اول): بعد از هزالی اندک فربه شدن، پس از فقری مالی کم بدست کردن. (عین عبارت درج شد). هزال . [ هَُ ] (ع مص) لاغر گردیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || (اِمص) لاغری. (منتهی الارب). نزاری. نحول. نحیفی. نحافت. (یادداشت به خط مؤلف). قلت گوشت و پیه. نقیض سمن. (از اقرب الموارد). ولاکن معنی بدست کردن را نیافتم. بدست (نه به دست) = وجب، که گشادگی پنج انگشت یک کف دست باشد. "پس از فقر مالی کم وجب کردن" بیمعنی است. و اگر غرض (مطابق رسمالخط قدیم) "به دست کردن" باشد، که باز در ترکیبات دست و کردن وجود نداشت. با این حال برمیآید که معنی: "وضع مالی خوب پیدا کردن" برای این اصطلاح (با وجود پیچیدگی توضیح) در امثال و حکم، تأیید میشود. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود