ارنی گوی
نویسه گردانی:
ʼRNY GWY
ارنی . [ اَ رِ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ امری ) (از: اَرِ + نَ + ی ) بنما مرا. و این اشارت است بقصه ٔ موسی علیه السلام : قال رب ارنی انظر الیک (قرآن 143/7)؛ گفت موسی (ع ) ای پروردگار من بنما مرا دیدار خود تا ببینم بسوی تو، قال لن ترانی (قرآن 143/7)؛ فرمود حق تعالی که هرگزدیدن نتوانی مرا و کلمه ٔ ارنی مرکب است از لفظ اَرِو نون وقایه و یای متکلم و لفظ ارنی در فارسی بسکون رای مهمله نیز آمده . (از غیاث اللغات ). همچنین: بنما مرا. موسی به خدا گفت بنما مرا دیدار خود (جمله فعلی مرکب از: ار امر حاضر از ارائه ن (وقایه) امر حاضر یا ء ضمیر مفعولی) بنمایان مرا خود، نشان من بده خود (ماخوذ از آیه 139 سوره 7 اعراف: رب ارنی انظر الیک. قول موسی خطاب به باری تعالی در کوه سینا: آفریدگار خود را بمن بنما تا بر تو بنگرم) . در نظم فارسی گاه بضرورت ارنی بسکون را ء آمده است: موسی ازین جام تهی دید دست شیشه به کهپایه ارنی شکست. (نظامی). جمله کفها در دعا افراخته نغمه ارنی بهم در ساخته. (مثنوی) یا ارنی گفتن. جمله ارنی را بر زبان آوردن (همچون موسی): چو رسی بکوه سینا ارنی نگفته بگذر که نیرزد این تمنا بجواب لن ترانی. یا ارضعی گوی. ارنی گوینده آنکه جمله ارنی را بر زمان راند، موسی (ع): لن ترانی همه را دیده امید بدوخت ارنی گوی همان منتظر دیدار است. (وحشی بافقی).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.