اجازه ویرایش برای همه اعضا

میان

نویسه گردانی: MYAN
میان. (اِ. ). کمر، چه از آن انسان باشد و چه حیوان. (از یادداشت مؤلف). کمر و کمرگاه. (ناظم الاطباء). کمر باشد. (فرهنگ جهانگیری). به معنی کمر است زیرا که وسط نام دو طرف بدن است. (از آنندراج) (از غیاث). به معنی کمرگاه هم هست . (برهان). به معنی وسط قد و کمر باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون): کلاسنگی در میان بسته و توبره ای در پشت انداخته. (ترجمه تفسیر طبری). بزد بر میان پلاشان گرد همه مهره پشت بشکست خرد. فردوسی . به گرسیوزاندر چنان بنگرید که گفتی میانش بخواهد برید. فردوسی . بزد بر میانش بدو نیم گشت دل برزویلا پر از بیم گشت . فردوسی . آن کمر باز کن بتا ز میان زین غم و وسوسه مرا برهان. فرخی. چریده دیولاخ آگنده پهلو به تن فربه میان چون موی لاغر. عنصری. ستیزه بدن عاشقان به ساق و میان بلای گیسوی دوشیزگان به بش و به یال. عسجدی. شاخ سمن بر گلو بسته بود مخنقه شاخ گل اندر میان بسته بود منطقه. منوچهری. گوش و پهلو و میان و کتف و جبهه و ساق تیز و فربی ونزار و قوی و پهن و دراز. منوچهری. عاشقی کو در میان خویش بر بسته ست جان بسته است از زلف معشوقان کمر شمشیر تنگ. منوچهری.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
میان . (اِ، ق ) وسط هر چیز مانند میان مجلس و میان شهر یا میان باغ و امثال آن .(از انجمن آرا). وسط چیزی . (آنندراج ) (غیاث ). در مقابل کنار باش...
میان . (اِ) مخفف همیان نیز آمده است . (انجمن آرا) (آنندراج ). همیان و کیسه ٔ زر. (ناظم الاطباء). همیان را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). به معنی ...
میان . (هندی ، اِ) به لغت هندی لفظ تعظیم است چنانکه در ترکی آقا و در پارسی خواجه گویند و در عربی شیخ و در توران «ایشان » و در کشمیر «جو» م...
میان . [ م َی ْ یا ] (ع ص ) بسیار دروغگوی . (ناظم الاطباء). دروغگوی . (منتهی الارب ).
میان‌سنگی (به انگلیسی: Middle Paleolithic) یا فرادیرینه‌سنگی یا پارینه‌سنگی میانی دومین دوره از پارینه‌سنگی است که در قاره‌های آسیا، اروپا و آفریقا به...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
میان قد. [ ق َ ] (ص مرکب ) به معنی میان بالاست . (از آنندراج ) (از شعوری ج 2 ص 363). میان بالا. متوسطالقامه . که قامتی نه بلند و نه کوتاه دارد...
میان آب . (اِخ ) میاناب . نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر ، واقع در جنوب شوشتر و باختر دهستان گندزلو و دهستان حیزان با 41 قریه ...
میان آب . (اِخ )نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان اهواز، استان ششم (خوزستان )، واقع در شمال باختری اهواز میان رود کارون و کرخه . هوای...
گل میان . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ایرج بخش اردکان شیراز واقع در 90000گزی خاور اردکان و 3000گزی راه فرعی مائین به تخت جمشید....
« قبلی صفحه ۱ از ۲۰ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.