آن
نویسه گردانی:
ʼAN
آن /'ān/ برای اشاره به دور یا شخص غایب به کار میرود. Δ تنها در صورت همراه شدن با یک اسم نقش صفت پذیرد. فرهنگ فارسی عمید مترادف و متضاد ۱. ثانیه، حین، دم، طُرفَة اُلعین، لحظه، لمحه، نفس، وقت ۲. حُسن، نِزاکَت ۳. مال، متعلق برابر فارسی دم، هنگام آن: کیفیت خاصی در چهره و حرکات و گفتار و رفتار معشوق که ذوق سلیم آن را درک کند ولی زبان از بیان آن به صورت موجز عاجز باشد و می توان آن را ترکیبی از زیبایی فیزیک ظاهری و تناسب بین زیبایی ها را می نمایاند و شعور که با تشخیص موقعیت، به این مجموعه شخصیت می دهد، دانست. شاهِد آن نیست که مویی و میانی دارد بَنده طَلعَتِ آن باش که آنی دارد حافظ
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ان . [ اَن ن ] (ع مص ) نالیدن . (یادداشت مؤلف ). نالیدن کسی : أن ّ الرجل أناً و انیناً و اناناً و تأناناً (از باب ضرب ). (از منتهی الارب ) ...
ان . [ اَ ] (ع حرف ) حرف مصدری است و فعل مضارع را در دو مورد نصب میدهد، نخست در ابتداء کلام مانند «ان تصوموا خیر لکم » (قرآن 184/2) که در ...
ان . [ اَ ] (ع ضمیر) ضمیر متکلم است من مانند «ان فعلت » بسکون نون یا بفتح آن در حالت وصل و الحاق الف در حالت وقف مانند: «فعلت انا». و گ...
ان . [ اِن ْ ن َ / اَن ْ ن َ ] (ع حرف ) یعنی بدرستی و راستی ۞ و هر دو برای تأکید خبر استعمال میشوند و اسم را نصب میدهند وخبر را رفع، مانند ...
ان . [ اِ ] (ع حرف ) اگر. (ترجمان علامه جرجانی مهذب عادل بن علی ) (فرهنگ فارسی معین ). به معنی «اگر» است برای شرط و دو فعل را جزم میدهد ...
ان . [ اِ ] (اِخ ) ۞ رودیست در فرانسه که از آرگون سرچشمه می گیرد و به اواز ۞ میریزد. 280 کیلومتر طول دارد که 117 کیلومتر آن قابل کشتیرانی...
عان . [ عان ن ](ع اِ) رسن دراز. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
عان . [ نِن ْ ] (ع ص ) عانی . اسیر و بندی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به عانی شود.
په ان . [ پ ِ اُ ] (اِخ ) ۞ پزشک خدایان . وی «مارس » را که بدست «دیوبد» مجروح شده بود، معالجه کرد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.