چشم بر دوختن
نویسه گردانی:
CŠM BR DWḴTN
چشم بردوختن. {چِ بَ تَ.} (مص مرکب). بستن چشم. چشم برگرفتن (از). چشم برداشتن. نادیده گرفتن. مجازاً توجه نکردن و دست شستن و قید چیزی یا کسی را زدن. +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ سَر و چَشمی چُنین دِلکَش تو گویی چَشم از او بردوز بُرو کاین وَعظ بیمَعنی مَرا دَر سَر نمیگیرد +++++++++++++++ حافظ
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.