تک شیدائی
نویسه گردانی:
TK ŠYDʼʼY
تک شیدایی. {تَ شِ}. (ا. مرکب). هم ارز فارسی برای مونومانیا=monomania در انگلیسی. (همبرابر های "تک سگالی" و "وسواس متمرکز" هم پیشنهاد شده و مرحوم پرویز داریوش در ترجمه فارسی "سهل انگارانه" خود از موبی دیک اثر هرمان ملویل "یکه خُلی" اختیار کرده). تک برابر با مونو+ شیدایی که نوعی جنون است: شیدایی. [شِ] (حامص) دیوانگی. (آنندراج ) (یادداشت مولف). صفت شیدا. جنون. (یادداشت مولف). آشفتگی. (آنندراج ): --------مرا نسبت به شیدایی کند ماه پری پیکر تو دل با خویشتن داری چه دانی حال شیدایی. سعدی. مانیا. (یونانی یا لاتینی ، اِ) ۞ نوعی از جنون است که صاحبش را خصلت درندگان باشد، اکثر غضبناک بودن و قصد ایذای مردم نمودن خاصیت او بود. (کفایه منصوری ، بنقل غیاث و آنندراج). قسمی از جنون و دیوانگی. (ناظم الاطباء). جنون در یک امر بخصوص. دیوانگی در امری خاص. وسواس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مانیا کلمه یونانی است وآن نوعی دیوانگی باشد و خُداوندِ آن دیوانه ای باشد که خویِ دَدان گیرد، هرچه یابد بشکند و بدرد و همیشه قصدآن می کند که در مردم افتد چنانکه خوی دَدان باشد و نظر او به نظر مردمان نماند، به نظر ددگان ماند. (ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً). چشمهای خُداوَندِ مانیا خشک و فرورفته باشد و پوست روی و پیشانی او خشک و درشت و تن او لاغر باشد و سخن بیهُشانه بسیار گوید و نبض به سبب خشکی صُلب و صَغیر باشد و دلیل (یعنی قاروره ) اندر بیشتر وقتها زیتی تمام باشد و گاه باشد که به سرخی گراید و قوام اندر هر دو حال رقیق باشد... (ذخیره خوارزمشاهی، یادداشت ایضاً). و این علت مقدمه سه علت صَعب است : یکی صرع، دوم سکته و سیم دیوانگی که آن را مانیا گویند. (ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً). و [ نزله] اگر بسیار باشد و سوخته گشته مالنخولیا آرد و اگر به گوهر دماغ یا به غشاء دماغ اندر باشد... سبات* و مانیا... آرد. (ذخیره خوارزمشاهی). • سبات. [ س ُ] (ع اِ) خواب. (اقرب الموارد). خواب سبک و خفی یا ابتدای خواب در سر تا که بدل رسد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || (ص ) مرد زیرک. (ناظم الاطباء).زیرک از مردان. (از اقرب الموارد). || (اِ) روزگار. (منتهی الارب ). دهر. (اقرب الموارد). زمانه. (غیاث ). || راحت و آسایش . (مهذب الاسماء) (کشاف اصطلاحات الفنون) (غیاث) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || نام مرضی است. (غیاث ). نام بیماری در سر. (ناظم الاطباء). و در تداول طب عبارتست از سَیَلان خِلط یا بالا رفتن بخار در حواس تصرف کند و آن دو نوع است آنکه کسالت و کُندخاطری و فتور خواب همراه بود و آن سُبات نام دارد. (تذکره ضریر انطاکی). • - ابناسبات؛ شب و روز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.