آرایه ادبی
نویسه گردانی:
ʼARʼYH ʼDBY
به آرایه ای می گویند که شاعر برای هموزن ساختن یک لغت در شعر به کار می برد تا هم وزن شعر رعایت شود و هم اینکه نوعی زیبایی کلام در شعر به وجود بیاید. مانند: الا ای طوطی گویای اسرار مبادا خالیت شکّر ز منقار ((حافظ)) آرایه قافیةٌ مغلوط به آرایه ای گفته می شود که شاعر برای هم قافیه نمودن دو کلمه از آن استفاده می کند و اعراب یکی را با دیگری تعطبیق می دهد، و یا اینکه دو کلمه را که از لحاظ نوشتاری با هم فرق دارند، هم قافیه می نماید.این آرایه در شعر برخی شعرای قدیم به کار می رفته و در زمان معاصر نیز گاهی به کار می رود. مانند: شب قدر است و طی شد نامه ی هَجر سلامٌ فیهِ حَتّی مطلعِ الفَجر ((حافظ)) مفهوم الفاظ و لغات ذوالمعانی الفاظ و لغات ذوالمعانی به الفاظ و لغاتی گفته می شود که گاهاً یک کلمه هستند، اما در جملات مختلف معانی مختلفی پیدا می کنند. همانند لفظ شیر که در قسمت(( نکات مهم در مورد قافیه)) ذکر شد: آن یکی شیر است اندر بادیه وان یکی شیر است اندر بادیه آن یکی شیر است کادم، می خورد وان یکی شیر است، کادم می خورد ((مولانا)) و یا شعر دیگری که به این مضمون است: جعفری دیدم که بر جعفر سوار جعفری می خورد و جعفر می فروخت (شاعر این شعر را هر کس دانست در قسمت نظرات به من اطلاع دهد) که جعفر اول نام جنس مذکّر، جعفر دوم شتر ماده، جعفری هم که مشخص است، نام یک سبزی خوردنی، و جعفر سوّم به معنای همان شترهای مادّه می باشد. البته دوستی برای ما نظر داده که در جایی دیگر این بیت را این گونه دیده است: جعفری دیدم که بر جعفر نشست جعفری می خورد و از جعفر گذشت که در این بیت جعفر اول نام جنس مذکّر، جعفر دوم شتر ماده، جعفری هم که مشخص است، نام یک سبزی خوردنی، و جعفر سوّم به معنای پُل می باشد. وَ یا باز هم در شعرمولانا که می گوید: آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد، نیست باد آرایه حل یا تحلیل در لغت به معنای باز کردن و گشودن است و در اصطلاح ادیبان، گرفتن الفاظ آیه ای از قرآن مجید، یا حدیثی از احادیث، یا مثلی از اَمثال در گفتار و نوشتار است با خارج ساختن عبارت آن از وزن یا صورت اصلی اش به طور کامل یا ناقص. مانند: شب قدر است و طی شد نامه ی هَجر سلامٌ فیهِ حَتّی مطلعِ الفَجر ((حافظ)) عشق جان طور آمد، عاشقا طور، مست و ((خَرَّ موسی صَعِّقا)) ((مولوی)) آرایه تشدید به آرایه ای می گویند که شاعر برای هموزن ساختن یک لغت در شعر به کار می برد تا هم وزن شعر رعایت شود و هم اینکه نوعی زیبایی کلام در شعر به وجود بیاید. مانند: الا ای طوطی گویای اسرار مبادا خالیت شکّر ز منقار ((حافظ)) آرایه قافیةٌ مغلوط به آرایه ای گفته می شود که شاعر برای هم قافیه نمودن دو کلمه از آن استفاده می کند و اعراب یکی را با دیگری تعطبیق می دهد، و یا اینکه دو کلمه را که از لحاظ نوشتاری با هم فرق دارند، هم قافیه می نماید.این آرایه در شعر برخی شعرای قدیم به کار می رفته و در زمان معاصر نیز گاهی به کار می رود. مانند: شب قدر است و طی شد نامه ی هَجر سلامٌ فیهِ حَتّی مطلعِ الفَجر ((حافظ)) مفهوم الفاظ و لغات ذوالمعانی الفاظ و لغات ذوالمعانی به الفاظ و لغاتی گفته می شود که گاهاً یک کلمه هستند، اما در جملات مختلف معانی مختلفی پیدا می کنند. همانند لفظ شیر که در قسمت(( نکات مهم در مورد قافیه)) ذکر شد: آن یکی شیر است اندر بادیه وان یکی شیر است اندر بادیه آن یکی شیر است کادم، می خورد وان یکی شیر است، کادم می خورد ((مولانا)) و یا شعر دیگری که به این مضمون است: جعفری دیدم که بر جعفر سوار جعفری می خورد و جعفر می فروخت (شاعر این شعر را هر کس دانست در قسمت نظرات به من اطلاع دهد) که جعفر اول نام جنس مذکّر، جعفر دوم شتر ماده، جعفری هم که مشخص است، نام یک سبزی خوردنی، و جعفر سوّم به معنای همان شترهای مادّه می باشد. البته دوستی برای ما نظر داده که در جایی دیگر این بیت را این گونه دیده است: جعفری دیدم که بر جعفر نشست جعفری می خورد و از جعفر گذشت که در این بیت جعفر اول نام جنس مذکّر، جعفر دوم شتر ماده، جعفری هم که مشخص است، نام یک سبزی خوردنی، و جعفر سوّم به معنای پُل می باشد. وَ یا باز هم در شعرمولانا که می گوید: آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد، نیست باد ((مولانا)) که نیست باد اول یعنی: باد نیست و نیست باد دوم یعنی: نابود خواهد شد. تعریف ترانه بعضی از افراد نا آگاه (حتی برخی از ادیبان نوخاسته) ترانه را که یک سبک است، قالب می دانند. در صورتی که ترانه قالب نیست، بلکه یک سبک شعری است که بر روی برخی از قوالب شعری می توان آن را پیاده نمود. ازجمله قالب هایی مانند: دوبیتی، غزل، چهارپاره و مثنوی و... را وقتی که به شکل عامیانه و محاوره ای دربیاوریم و به عبارت دیگر آنها را به شکل ترانه دربیاوریم به دوبیتی ترانه، غزلترانه،چهارپاره ترانه، مثنوی ترانه، و... تبدیل می شوند. (ظاهراً قوالب نو و سپید از این فرمول مستثنی هستند.) پس ترانه عبارت است از سبکی محاوره ای که قوالب کلاسیک شعر فارسی را به شکل عامیانه در می آورد. آرایه تکرار یا تکریر به آرایه ای گفته می شود که در آن کلمه یا کلماتی به شکل مسلسل وار، در بیت یا ابیاتی تکرار می شوند. مانند: دل و دینم، دل و دینم، ببردست بَر و دوشش، بَر و دوشش، بَر و دوش دوای تو، دوای توست، حافظ لَبِ نوشش، لَبِ نوشش،لَبِ نوش صنعت تصویرسازی به صنعتی گفته می شود که در شعر و همچنین داستان و برخی متون دیگر به کار می رود و آن این است که به هنگام خواندن آن متن یا شعر، در ذهن مخاطب تجَسُّم ایجاد می کند. یعنی اتفاقی که در شعر می افتد در ذهن مخاطب مجسّم می شود کَأنّه مخاطب دارد این تصویر را حضوراً ملاحظه می کند. آرایه تسجیع به آرایه ای گفته می شود که شاعر در شعر خود سجع ایجاد می کند تا شعر حالت موسیقیایی و آهنگین تری به خود پیدا کند و در مخاطب گوشنواز باشد. و آن به این صورت است که بیت یا بیت هایی از شعر خود را به 4 قسمت تقسیم می کند و در آخر سه پاره ی اول،قافیه های مانند هم را می آورد و در آخر پاره چهارم قافیه اصلی را قرار می دهد. معمولاً قافیه سه پاره اول با قافیه اصلی متفاوت است. مانند: چون من گدای بی نشان، مشکل بُوَد یاری چنان سلطان کجا عیش نهان، با رِندِ بازاری کند زان طرّه ی پرپیچ و خم، سهل است اگر بینم ستم از بند و زنجیرش چه غم، هر کس که عیاری کند شد لشکر غم بی عدد، از بخت می خواهم مدد تا فخر دین عبدالصمد، باشد که غمخواری کند با چشم پر نیرنگ او، حافظ مکن آهنگ او کآن چشم مست شنگ او، بسیار مکّاری کند ((حافظ)) انواع شعر شعر به اقسام مختلفی تقسیم می شود که ما به ذکر سه تقسیم بندی آن اشاره می کنیم: ۱- شعر جوششی و شعرکوششی. ۲- شعر موزون و غیر موزون. ۳- شعر قالبی(قالب بندی شده) و شعر موضوعی (موضوع بندی شده) و شعر ساختاری (سازه بندی شده) ۱- شعر جوششی و شعر کوششی: به شعری که از اعماق درونی و از ته دل شاعر برخیزد ( که معولاً با جوشش همراه است) شعر جوششی و به شعری که خود شاعر با سعی و کوشش و با کمترین احساس جوشش آن را می سراید شعر کوششی می گویند. ۲- شعر موزون و ناموزون: به شعری که بر پایه وزن عروضی سروده شود شعر موزون و به شعری که فقط برپایه احساس باشد و معمولاً وزن عروضی در آن رعایت نشود شعر ناموزون (بدون وزن) می گویند. ۳- شعر قالبی و شعر موضوعی: شعر قالبی به شعری گفته می شود که در قالب خاصی سروده شود. مانند دوبیتی های باباطاهر و مثنوی مولوی و امّا به شعری که دربردارنده ی موضوع خاصّی باشد شعر موضوعی می گویند. اقسام شعر موضوعی: شعر موضوعی به دسته های مختلفی تقسیم می شود. از جمله ۱- هزلیات ۲- هجویات ۳-اخوانیات ۴- لغزیات ۵- مطایبات ۶- مضحکات ۷- مرثیات ۸- مناظرات ۹- شِکْویات ۱۰- مفاخرات ۱۱- شهر آشوب ۱۲-حبسیات و ... که ما در اینجا به تعریف کلّی آنها می پردازیم: ۱- هزلیات: به اشعاری که دارای کلمات زشت و رکیک است که گاه برای توهین و گاه برای نقد کوبنده از یک چیز یا یک شخص به کار می رود.امروزه به دلیل ممنوعیت چاپ این نوع شعر کمتر کسی به سراغ آن می رود. ۲- هجویات: به اشعاری که گاه برای توهین و گاه برای نقد کوبنده از یک چیز یا یک شخص به کار می رود. ۳-اخوانیات: به نصایح و پندهای منظومیکه برادرگونه به مخاطب القاء می شود اخوانیات می گویند. ۴- لغزیات: به شعری که نام دیگر آن معمّا یا چیستان است لغزیات گفته می شود. در این نوع شعر شاعر در مورد چیزی یا کسی سخن می گوید امّا نام آن چیز یا شخص را تا پایان شعر ذکر نمی کند تا خود مخاطب در آخرین بیت آن متوجه می شود که منظور شاعر چه بوده است. ۵- مطایبات: مطایبه به معنای شوخی می باشد. مطایبات به شعری گفته می شود که دربردارنده ی یک سری مطالب شوخ طبعانه باشد و مخاطب را به خنده وادارد. ۶- مُضحَکات: همان شعر طنز است. ۷- مرثیات: به شعری که از غم و اندوه و ناراحتی حکایت می کند، مرثیات گویند. حال می خواهد در مورد یک شخص یا یک واقعه یا چند شخص یا چند واقعه و رخداد باشد. ۸- مناظرات: به شعری گفته می شود که شاعر از صحبت و جدال لفظی بین دو چیز یا دو کس حکایت می کند که صحبت آنها به یک مناظره تبدیل می شود. ۹- شِکْویات: اشعاری که از شکایت و گلایه ی شاعر از چیزی یا کسی یا رخدادی را حکایت می کند شِکویات گفته می شود. ۱۰- مفاخرات: به شعری که شاعر در آن اقدام به خودستایی کند مفاخره می گویند. ۱۱- شهرآشوب: به شعری که شاعر، شهری را که معمولاً موطن و زیستگاه خود است مورد انتقاد قرار می دهد و آن را مدح یا ذم (یعنی ستایش یا نکوهش) می کند، شهرآشوب می گویند. تعریف شعر سازه بندی شده مشخص است که اقسام آن عبارتند از: ۱-مفردات ۲- ترکیبات ۳- مقطّعات. ۱-مفردات: به شعری که تک بیتی باشد حال فرقی نمی کند که در مورد یک موضوع باشد یا در مورد موضوعات مختلف. ۲- ترکیبات: به اشعار در هم آمیخته از چند قالب شعری مختلف که معمولاً موضوع واحدی ندارند ترکیبات گفته می شود. ۳- مقطّعات: به اشعار قطعه قطعه شده مقطّعات می گویند. به طوری که هر کس این گونه شعر را بخواند گمان می کند که از وسط یک غزل یا قصیده یا مثنوی و... جدا و درآورده شده است. ۱۲:حبسیات: به شعری گفته می شود که شاعر آن را در دوران زندان و حبس سروده باشد. آرایه حرف گرایی به آرایه ای گفته می شود که شاعر در آن شعر حروف کلمه ای را تفکیک می کند و گاه برای هر حرف تعریفی نمادین می یابد. محمّد (میم) و (حاء) و (میم) و (دال) است تدارک بخش عدل واعتدال است ((آقاسی)) (رای) تو (رای) رشادت، (ضای) تو (ضای) ضیاء از (الف) گویم امامت، ای امام هشتمین ((فاتح)) آرایه تلفیق زبان به آرایه ای گفته می شود که در آن می توانید حدّ اقل یک یا نهایتاً سه کلمه بیگانه را در شعر بیاورید، به شرط آنکه آن کلمه رایج باشد و معنی آن در لفّافه نباشد و همچنین در شعر جا بیفتد. به عبارت دیگر اگر کلمه ای که از زبان خارجه به شعر فارسی می آید مبهم باشد و درون شعر هم خوب جای خود را نگرفته باشد آوردن آن جایز نیست. مانند: گفت: لا حول این چه سان ماخولیاست ای عجب، کان آدم مشفق کجاست ((مولانا)) ماخولیا مخفف مالیخولیا و از لاتین Melankholia به معنی خلط سیاه است و آن مرضی است که خیالات باطل و بیهوده را در بیمار بر انگیزد. نفرین به لیدر سوسیالیست باد، کو دنبــال این سیــاست بی آبــرو گرفت ((میرزاده عشقی)) لیدر leader به معنای رهبر و سوسیالیست همان پیرو سوسیالیسم است. آرایه تجرید به آرایه ای گفته می شود که در آن شاعر علی الظاهر خود را مورد پند و خطاب قرار می دهد، امّا در واقع دارد با مخاطب سخن می گوید. مانند: از فــلک تنگــدل مشو ((مسعود)) گــر فــراوان تو را بیــازارد ((مسعود سعد سلمان)) ((مولانا)) که نیست باد اول یعنی: باد نیست و نیست باد دوم یعنی: نابود خواهد شد. ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- تعریف ترانه بعضی از افراد نا آگاه (حتی برخی از ادیبان نوخاسته) ترانه را که یک سبک است، قالب می دانند. در صورتی که ترانه قالب نیست، بلکه یک سبک شعری است که بر روی برخی از قوالب شعری می توان آن را پیاده نمود. ازجمله قالب هایی مانند: دوبیتی، غزل، چهارپاره و مثنوی و... را وقتی که به شکل عامیانه و محاوره ای دربیاوریم و به عبارت دیگر آنها را به شکل ترانه دربیاوریم به دوبیتی ترانه، غزلترانه،چهارپاره ترانه، مثنوی ترانه، و... تبدیل می شوند. (ظاهراً قوالب نو و سپید از این فرمول مستثنی هستند.) پس ترانه عبارت است از سبکی محاوره ای که قوالب کلاسیک شعر فارسی را به شکل عامیانه در می آورد. آرایه تکرار یا تکریر به آرایه ای گفته می شود که در آن کلمه یا کلماتی به شکل مسلسل وار، در بیت یا ابیاتی تکرار می شوند. مانند: دل و دینم، دل و دینم، ببردست بَر و دوشش، بَر و دوشش، بَر و دوش دوای تو، دوای توست، حافظ لَبِ نوشش، لَبِ نوشش،لَبِ نوش صنعت تصویرسازی به صنعتی گفته می شود که در شعر و همچنین داستان و برخی متون دیگر به کار می رود و آن این است که به هنگام خواندن آن متن یا شعر، در ذهن مخاطب تجَسُّم ایجاد می کند. یعنی اتفاقی که در شعر می افتد در ذهن مخاطب مجسّم می شود کَأنّه مخاطب دارد این تصویر را حضوراً ملاحظه می کند. آرایه تسجیع به آرایه ای گفته می شود که شاعر در شعر خود سجع ایجاد می کند تا شعر حالت موسیقیایی و آهنگین تری به خود پیدا کند و در مخاطب گوشنواز باشد. و آن به این صورت است که بیت یا بیت هایی از شعر خود را به 4 قسمت تقسیم می کند و در آخر سه پاره ی اول،قافیه های مانند هم را می آورد و در آخر پاره چهارم قافیه اصلی را قرار می دهد. معمولاً قافیه سه پاره اول با قافیه اصلی متفاوت است. مانند: چون من گدای بی نشان، مشکل بُوَد یاری چنان سلطان کجا عیش نهان، با رِندِ بازاری کند زان طرّه ی پرپیچ و خم، سهل است اگر بینم ستم از بند و زنجیرش چه غم، هر کس که عیاری کند شد لشکر غم بی عدد، از بخت می خواهم مدد تا فخر دین عبدالصمد، باشد که غمخواری کند با چشم پر نیرنگ او، حافظ مکن آهنگ او کآن چشم مست شنگ او، بسیار مکّاری کند ((حافظ)) انواع شعر شعر به اقسام مختلفی تقسیم می شود که ما به ذکر سه تقسیم بندی آن اشاره می کنیم: ۱- شعر جوششی و شعرکوششی. ۲- شعر موزون و غیر موزون. ۳- شعر قالبی(قالب بندی شده) و شعر موضوعی (موضوع بندی شده) و شعر ساختاری (سازه بندی شده) ۱- شعر جوششی و شعر کوششی: به شعری که از اعماق درونی و از ته دل شاعر برخیزد ( که معولاً با جوشش همراه است) شعر جوششی و به شعری که خود شاعر با سعی و کوشش و با کمترین احساس جوشش آن را می سراید شعر کوششی می گویند. ۲- شعر موزون و ناموزون: به شعری که بر پایه وزن عروضی سروده شود شعر موزون و به شعری که فقط برپایه احساس باشد و معمولاً وزن عروضی در آن رعایت نشود شعر ناموزون (بدون وزن) می گویند. ۳- شعر قالبی و شعر موضوعی: شعر قالبی به شعری گفته می شود که در قالب خاصی سروده شود. مانند دوبیتی های باباطاهر و مثنوی مولوی و امّا به شعری که دربردارنده ی موضوع خاصّی باشد شعر موضوعی می گویند. اقسام شعر موضوعی: شعر موضوعی به دسته های مختلفی تقسیم می شود. از جمله ۱- هزلیات ۲- هجویات ۳-اخوانیات ۴- لغزیات ۵- مطایبات ۶- مضحکات ۷- مرثیات ۸- مناظرات ۹- شِکْویات ۱۰- مفاخرات ۱۱- شهر آشوب ۱۲-حبسیات و ... که ما در اینجا به تعریف کلّی آنها می پردازیم: ۱- هزلیات: به اشعاری که دارای کلمات زشت و رکیک است که گاه برای توهین و گاه برای نقد کوبنده از یک چیز یا یک شخص به کار می رود.امروزه به دلیل ممنوعیت چاپ این نوع شعر کمتر کسی به سراغ آن می رود. ۲- هجویات: به اشعاری که گاه برای توهین و گاه برای نقد کوبنده از یک چیز یا یک شخص به کار می رود. ۳-اخوانیات: به نصایح و پندهای منظومیکه برادرگونه به مخاطب القاء می شود اخوانیات می گویند. ۴- لغزیات: به شعری که نام دیگر آن معمّا یا چیستان است لغزیات گفته می شود. در این نوع شعر شاعر در مورد چیزی یا کسی سخن می گوید امّا نام آن چیز یا شخص را تا پایان شعر ذکر نمی کند تا خود مخاطب در آخرین بیت آن متوجه می شود که منظور شاعر چه بوده است. ۵- مطایبات: مطایبه به معنای شوخی می باشد. مطایبات به شعری گفته می شود که دربردارنده ی یک سری مطالب شوخ طبعانه باشد و مخاطب را به خنده وادارد. ۶- مُضحَکات: همان شعر طنز است. ۷- مرثیات: به شعری که از غم و اندوه و ناراحتی حکایت می کند، مرثیات گویند. حال می خواهد در مورد یک شخص یا یک واقعه یا چند شخص یا چند واقعه و رخداد باشد. ۸- مناظرات: به شعری گفته می شود که شاعر از صحبت و جدال لفظی بین دو چیز یا دو کس حکایت می کند که صحبت آنها به یک مناظره تبدیل می شود. ۹- شِکْویات: اشعاری که از شکایت و گلایه ی شاعر از چیزی یا کسی یا رخدادی را حکایت می کند شِکویات گفته می شود. ۱۰- مفاخرات: به شعری که شاعر در آن اقدام به خودستایی کند مفاخره می گویند. ۱۱- شهرآشوب: به شعری که شاعر، شهری را که معمولاً موطن و زیستگاه خود است مورد انتقاد قرار می دهد و آن را مدح یا ذم (یعنی ستایش یا نکوهش) می کند، شهرآشوب می گویند. تعریف شعر سازه بندی شده مشخص است که اقسام آن عبارتند از: ۱-مفردات ۲- ترکیبات ۳- مقطّعات. ۱-مفردات: به شعری که تک بیتی باشد حال فرقی نمی کند که در مورد یک موضوع باشد یا در مورد موضوعات مختلف. ۲- ترکیبات: به اشعار در هم آمیخته از چند قالب شعری مختلف که معمولاً موضوع واحدی ندارند ترکیبات گفته می شود. ۳- مقطّعات: به اشعار قطعه قطعه شده مقطّعات می گویند. به طوری که هر کس این گونه شعر را بخواند گمان می کند که از وسط یک غزل یا قصیده یا مثنوی و... جدا و درآورده شده است. ۱۲:حبسیات: به شعری گفته می شود که شاعر آن را در دوران زندان و حبس سروده باشد. ------------------------------------------------------------------------------------------------------ آرایه حرف گرایی به آرایه ای گفته می شود که شاعر در آن شعر حروف کلمه ای را تفکیک می کند و گاه برای هر حرف تعریفی نمادین می یابد. محمّد (میم) و (حاء) و (میم) و (دال) است تدارک بخش عدل واعتدال است ((آقاسی)) (رای) تو (رای) رشادت، (ضای) تو (ضای) ضیاء از (الف) گویم امامت، ای امام هشتمین ((فاتح)) آرایه تلفیق زبان به آرایه ای گفته می شود که در آن می توانید حدّ اقل یک یا نهایتاً سه کلمه بیگانه را در شعر بیاورید، به شرط آنکه آن کلمه رایج باشد و معنی آن در لفّافه نباشد و همچنین در شعر جا بیفتد. به عبارت دیگر اگر کلمه ای که از زبان خارجه به شعر فارسی می آید مبهم باشد و درون شعر هم خوب جای خود را نگرفته باشد آوردن آن جایز نیست. مانند: گفت: لا حول این چه سان ماخولیاست ای عجب، کان آدم مشفق کجاست ((مولانا)) ماخولیا مخفف مالیخولیا و از لاتین Melankholia به معنی خلط سیاه است و آن مرضی است که خیالات باطل و بیهوده را در بیمار بر انگیزد. نفرین به لیدر سوسیالیست باد، کو دنبــال این سیــاست بی آبــرو گرفت ((میرزاده عشقی)) لیدر leader به معنای رهبر و سوسیالیست همان پیرو سوسیالیسم است. آرایه تجرید به آرایه ای گفته می شود که در آن شاعر علی الظاهر خود را مورد پند و خطاب قرار می دهد، امّا در واقع دارد با مخاطب سخن می گوید. مانند: از فــلک تنگــدل مشو ((مسعود)) گــر فــراوان تو را بیــازارد ((مسعود سعد سلمان))
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.