نوید جمشیدی
نویسه گردانی:
NWYD JMŠYDY
نوید جمشیدی چهارم آبانماه سال ۱۳۶۲ در تهران متولد شد. او فرزند دوم شفق خشای و ایرج جمشیدی است که در سال ۱۳۵۸ ازدواج کرده بودند. برادر بزرگ او نریمان نام دارد. پدر جمشیدی که از روزنامهنگاران پرآوازه بود، حدود ۲ ماه پیش از تولد نوید از مادرش جدا شد و بلافاصله خانواده جدیدی تشکیل داد که حاصل آن، برادر ناتنی نوید بنام آیدین است که ۲ سال از او کوچکتر است. پدربزرگ مادری او زاده تهران (اصالتاً همدانی) و مادربزرگ او زاده مراغه (اصالتاً آذری) بودند. همچنین پدربزرگ و مادربزرگ پدری او اصالتاً مازندرانی(آملی) بودند.
نوید جمشیدی ایام نهچندان خوش کودکیش را در محله امیرآباد تهران سپری کرد، حدود ۴سال به مهدکودک و آمادگی لیلا (واقع در خیابان جویبار تهران) رفت و مقطع دبستان را در مدرسه رجایی (خیابان فاطمی) به پایان رساند. زمانی که در کلاس پنجم ابتدایی محصل بود، در یک فیلم سینمایی به کارگردانی محرم زینالزاده نقش آفرینی کرد و به علت نمرات خوب درسی و پس از قبولی در آزمون ورودی، وارد مدرسه راهنماییِ مشهورِ نمونه مردمی «مفید» شد.
پس از گذراندن دوره راهنمایی، به علت تمایل شخصی، به دبیرستان قدیمی «البرز» رفت و دیپلم خود در رشته ریاضی را از آنجا اخذ نمود. در آن زمان (دهه ۷۰) که همزمان با دوره -بهاصطلاح- نظام جدید آموزشی در ایران بود، مدرک پیش دانشگاهی خود را از مرکز آموزش غیرانتفاعی جهان دانش اخذ نمود.
جمشیدی در رشته مدیریت بازرگانی وارد دوره کارشناسی دانشگاه آزاد شد و با مدرک لیسانس از آن دانشگاه فارغ التحصیل شد.
نوید جمشیدی از تابستان سال ۶۹ به واسطه مادر، در باشگاه ورزشی سازمان آب ثبتنام شد و به آموختن شنا پرداخت و در تابستان سال ۱۳۷۷ موفق به اخذ مدرک نجات غریق پایه دو از فدراسیون نجات غریق ایران شد و سه ماه تابستان سال ۷۸ را در شرکت آبفا تهران استخدام شد و به نجات غریقی پرداخت.
در دههها ۶۰ و ۷۰ منزل مادری جمشیدی محل آمد و شد اهالی موسیقی بود، همین موضوع و تشویقهای مادر و همراهی با او در رفت و آمد به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، او را به سمت ساز سنتور کشاند و در مدرسه موسیقی ساز و نوروز(به مدیریت بانو ایران لطفی، خواهر استاد محمدرضا لطفی) آموختن سنتورنوازی را نزد استاد مهران مشکری و بعد استاد مجید کیانی آغاز نمود. ساز و نوروز بعدها به «مکتبخانه میرزا عبداله» تغییر نام داده شد.
جمشیدی جوان، به دنبال مجید کیانی به موسسه موسیقی «سرو ستاه» (در حوالی میدان ۲۵ شهریور / هفت تیر) رفت و تا اواخر دهه ۷۰ چندین بار ردیفهای موسیقی میرزاعبداله را دوره کرد. او در پایان مجوز استادی هم گرفت و در میانه دهه ۷۰ در جشنواره موسیقی فجر از او تقدیر به عمل آمد. همزمان با ورود به دوره جوانی، علاقه او نسبت به موسیقی سنتی کمرنگ و -به موازات شروع استقلال جوانی- تمایل او به سبک موزیک راک بیشتر شد و آرام آرام از سنتور نوازی کناره گرفت.
در اواخر دهه ۷۰ که اکثر دوستان و همدورهایهای جمشیدی ایران را ترک کرده بودند، برای ادامه تحصیل تصمیم به مهاجرت به ایالات متحده آمریکا گرفت که به نصیحت پدر، مقصد را به انگلستان تغییر داد. نهایتاً در کشاکشهای فراوان با خود و بدون اعمال نظر دیگران، از مهاجرت صرفنظر کرد و به تحصیل در ایران و همچنین کار در روزنامه ابرار اقتصادی (از سال ۱۳۷۹ خورشیدی)، مشغول شد.
نوید جمشیدی از دوران نوجوانی، تمایل زیادی به راهاندازی کسب و کار و همچنین انجام فعالیتهای اقتصادی کلان داشت. از همین روی در نوجوانی و پس از تسلط بر ردیفهای سازیِ موسیقی اصیل ایرانی -جهت کسب درآمد- تصمیم به تدریس ساز سنتور گرفت. پس از آن و همزمان با اخذ مدرک نجات غریقی -باز هم در راستای کسب درآمد- مشغول به کار در استخر سازمان آب تهران شد. اما در نهایت و پس از آزمایش چندین کار، بالاخره در سال ۱۳۷۹، به اصرار خودش وارد محیط مطبوعات شد، روزنامه ابرار اقتصادی.
اینجا بود که علاقه و استعداد او نسبت به روزنامهنگاری آشکار شد ولی با توجه به اینکه ناشر این روزنامه پدر او بود و تا آن زمان ارتباط خاصی با او نداشت، طبیعتاً در ابتدای کار دچار مشکلاتی شد. کار را ابتدا در حوزه تبلیغات مطبوعاتی و سپس در حوزههای فنی لیتوگرافی و چاپ روزنامه آغاز کرد. روزها در دفتر روزنامه واقع در خیابان پنجم فاطمی مشغول بود و بعضی شبها هم به چاپخانهای واقع در منطقه خاکسفید در شرق تهران میرفت.
اما اولین پیشرفت او در حوزه مطبوعات از سال ۱۳۸۰ و همزمان با تأسیس روزنامه آسیا رقم خورد. جمشیدی جوان، از ذوق تأسیس یک روزنامه جدید بنام پدرش، چند شبانه روز همراه همکارانش مشغول تجهیز ساختمان جدید روزنامه(که پدرش قسطی خریده بود) بود. در نهایت از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۲ در قسمتهای گوناگون روزنامه کار کرد و تجربیات اولیه اندوخته شد.
اولین حادثه تلخ کاری او در مطبوعات، به تیرماه ۸۲ بر میگردد. زمانی که پدر او توسط نیروهای امنیتی دستگیر، روزنامه مطبوع او توقیف و پس از چند روز ساختمان محل کار آنها هم به دستور مقام قضایی پلمپ شد، خود او هم برای اولین بار توسط نیروهای امنیتی در داخل ساختمان روزنامه، شبانه بازجویی شد. نوید جوان، نگران و مستأصل بود. پدر در حبس بود و اکثر دوستان و همکاران هم از او فاصله گرفته بودند، این روزگار تلخ ۴۰۰ روز به طول انجامید!
در این فاصله، جمشیدی جوان باز هم به فکر پیشرفت و کار بود و برای کسب درآمد، دست به کارهای متفرقه زد. از جمله فروش سنگ ساختمانی، انجام معاملات ملکی، خرید و فروش عتیقه و کارهای متفرقه دیگر. تا در نهایت(سال ۸۳) و پس از بازگشایی مجدد روزنامه، به حرفه مورد علاقه خود بازگشت.
در اواخر سال ۸۳ و همزمان با انتشار دوره جدید روزنامه آسیا، جمشیدی شروع به انتشار هفته نامهای بنام کتاب آسیا زد که هر شنبه ضمیمه روزنامه آسیا چاپ و منتشر میشد. موضوع اصلی این هفته نامه؛ معرفی، نقد و بررسی، مصاحبه و اخبار پیرامون حوزه کتاب و نشر بود و این دوره که حدود یکسال بود، ایامی پربار در دوره روزنامه نگاری او بود.
جمشیدی در زمان انتشار کتاب آسیا، با افرادی همچون : انور خامهای، عبدالرحیم جعفری، بیژن ترقی، علی بهزادی، سیامک پورزند، علی دهباشی و شمار بسیاری از اهالی کتاب و قلم، از نزدیک و بسیاری همچون رضا براهنی و دیگر خارجنشینان از دور همکاری و مراوده داشت که باعث حضور جدیتر او در فضای نشر شد.
همین حضور او را ترغیب به راهاندازی کتابفروشی کرد و در سال ۱۳۸۴، کتابفروشی پروچیستا را در جنوب تهران(بخش تجاری ملک چاپخانه آسیا) تأسیس کرد.
نوید جمشیدی در همان سال شرکت «رسانهسرای پروچیستا» را به هدف انجام حقوقی امور رسانهای ثبت رسمی کرد و به عضویت اتحادیه ناشران و کنابفروشان(به ریاست حسن کیاییان) نیز درآمد.
در ادامه کار و به نیت کسب درآمد بیشتر، عضو اتحادیه نوشتافزار و لوازم مهندسی هم شد و یک کافه رستوران بنام کافه آسیا هم در مجاورت کتابفروشی خود بنا کرد. جمشیدی یکی از اولین فروشگاههای رسانهای(Media Shop) ایرانی را نیز در آن سالها راهاندازی کرد و با شراکت با تولیدکنندگان و واردکنندگان، به فروش مجازی دستگاههای ورزشی و لوازم آشپزخانه نیز پرداخت اما مجدداً روزنامه مطبوع او در سال ۱۳۸۴ تعطیل گشت و جمشیدی در جهت گسترش کار، وارد خرید و فروش و همچنین واردات ماشینهای چاپ کوچک و دستگاهای لیتوگرافی، برش، صحافی و دستگاههای مشابه شد که با فروش ناگهانی ملکی که محل کار او در آن واقع بود(توسط پدرش)، تمام این تلاشها به بنبست رسید.
او با اندک اندوخته خود و ماحصل فروش برخی ماشینآلات چاپ، پرداختهای خود را تسویه نمود و در منطقه زعفرانیه دفتری را جهت کار، رهن کرد. کار جدید در حوزه صنعت ساختمان بود، سرویس ساختمان روزنامه آسیا بنام «ساختمانهای گرانقیمت!». در این بخش جدید، جمشیدی به معرفی، نقد و خرید و فروش املاک لوکس شمیران مشغول شد که پس از حدود ۲سال و بدلیل رکود در بازار مسکن، ناچاراً از این حوزه خارج شد.
او به فعالیت مطبوعاتی خود(بیشتر در حوزه اقتصاد سیاسی) ادامه داد تا در سال ۱۳۹۶ تصمیم به راهاندازی رسانه آنلاین خود با عنوان آسیانیوز گرفت.
نوید جمشیدی از سال ۱۳۹۶ سردبیر آسیانیوز است، وبسایتی خبری-تحلیلی که با تیمی متخصص به انتشار و بررسی اخبار ایران و جهان میپردازد.
نوید جمشیدی، به عنوان روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل ایران و همچنین سردبیر پایگاه خبری-تحلیلی آسیانیوز، در سال ۱۳۹۹خورشیدی به عضویت فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران (IFJ) درآمد.
فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران (IFJ) بزرگترین سازمان دربرگیرنده روزنامهنگاران در جهان است. این فدراسیون در سال ۱۳۰۵ خورشیدی (معادل 1926 میلادی) با نام «Fédération Internationale des Journalistes (FIJ)» برای اولین بار در شهر پاریس پایهگذاری شد و در سال ۱۳۲۵ شمسی مجددا فعالیت خود را با نام «International Organization of Journalists (IOJ)»از سر گرفت. تا سال ۲۰۲۱ این فدراسیون نماینده بیش از ۶۰۰ هزار روزنامهنگار عضو این نهاد مدنی در بیش از ۱۴۰ کشور جهان است.
جمشیدی در بهار سال ۱۴۰۰ موفق به اخذ مدرک روزنامه نگاری از دانشگاه نورث وست(NorthWest) نیز گردید.
در زمستان سال ۱۳۸۴ مجدداً روزنامه مطبوع نوید جمشیدی توقیف شد و در همین ارتباط، برخی رسانههای بینالمللی (از جمله فاکس نیوز) با او تماس گرفته و گفتگو کردند. این موضوع موجب شروع حضور جمشیدی در رسانههای تلویزیونی خارج از کشور شد ولی به دلیل اتفاقات گذشتهاش و نگرانی از آزار دستگاههای امنیتی، او درخواستهای مصاحبه را رد میکرد تا سال ۱۳۹۶. در آن سال و همزمان با اعتراضات وسیع مردمی در دی ماه، نوید جمشیدی به بهانه نوشتن چند یادداشت در روزنامه آسیا به دادگاه مطبوعات احضار شد. او که با توجه به حوادث تلخ سال ۱۳۸۲ بسیار نگران بود، تصمیم گرفت که به اطلاعرسانی و مصاحبه با رسانههای خارج از کشور تن دهد. لذا یک گفتگوی یک ساعته تفصیلی با علیرضا نوریزاده کرد که از تلویزیون ایران فردا در همان زمان پخشِ جهانی شد و بسیار مؤثر واقع شد.
این شروع مصاحبه جمشیدی با رسانههای مختلف جهان به عنوان تحلیلگر و روزنامهنگار بود، مصاحبه با رسانههایی مثل ZDF آلمان ، Deutsche Welle آلمان، Al Jazeera قطر ، Anadolu Agency ترکیه ، A Haber ترکیه ، Global News کانادا ، Voice of UAE ، کیهان لندن ، موسسه ترویج جامعه باز ، ایران وایر وهمچنین تلویزیونهای فارسی زبانی که در خارج از ایران حضور داشتند، مثل : صدای آمریکا، بیبیسی، تلویزیون من و تو، تلویزیون ایران اینترنشنال، رادیو فردا، تلویزیون پارس، شبکه جهانی کلمه، تلویزیون محبت، تلویزیون اندیشه و چندین تلویزیون و رادیو و وبسایت دیگر. پیش از آن هم با رادیو فرهنگ و تلویزیون افق صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم مصاحبه داشت.
جمشیدی از آن سال هر ۲هفته یکبار، حدوداً یک مصاحبه را قبول میکرد که همین موضوع باعث تهدید، احضار و مشکلات دیگری برای او در ایران شد. اولین بازجویی نوید جمشیدی مربوط به شبی است در تیر ماه سال ۱۳۸۲ که مأموران امنیتی به دفتر روزنامه آسیا هجوم آورده بودند و جمشیدی را در لابی ساختمان روزنامه مورد سؤال و جواب قرار دادند. بار دوم در سال ۱۳۹۱ بود که طی تماسی از وزارت اطلاعات احضار شد و به گفته وبسایت تحقیقی «خبرنگاری جرم نیست» این بازجویی ۷ ساعت به طول انجامید که ظاهراً بدلیل نوشتن یادداشتی در بزرگداشت عبدالرحیم جعفری(بنیانگزار و مالک موسسه انتشاراتی امیرکبیر)بود. بار سوم، پرونده جمشیدی -بابت نوشتن مجموعه مقالاتی در ارتباط با فساد شبکه بانکی- از سوی دادسرای فرهنگ و رسانه قوه قضاییه جمهوری اسلامی به دادگاه مطبوعات ارجاع داده شده که در آن دادگاه از سوی هیأت منصفه با تخفیف مجرم شناخته شد. بار چهارم هم نوید جمشیدی با شکایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ارتباط با یکی از مصاحبههایش با تلویزیون ایران اینترنشنال احضار و سپس محکوم شد.
بار پنجم به علت نوشتن مقالهای در رادیو فردا در سال ۱۴۰۰ به دادسرا احضار شد.
بار ششم که شدیدترین دستگیری او به حساب میآید، مربوط به پاییز سال ۱۴۰۱ و در جریان خیزش مردمی موسوم به «زن، زندگی، آزادی» بود.
جمشیدی عضو «انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران» و «انجمن صنفی روزنامه نگاران آزاد تهران» نیز میباشد.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.