نشان
نویسه گردانی:
NŠAN
نشان معنی (نِ) (اِ.) 1 - علامت ، نشانه 2 - مُهر و نگین . 3 - هدف و نشانه برای تیراندازی . 4 - علم ، پرچم . 5 - قطعه ای ساخته شده از طلا یا نقره که به افراد برجسته و نمونه برای قدردانی و بزرگداشت اهداء می شود. فرهنگ فارسی معین مترادف و متضاد ۱. آرم، امارت، رمز، علامت، مدال، نشانه، نشانی ۲. آیه، اثر، رد، رگه ۳. انگ، تمغا، داغ، نقش ۴. آماج، تیر، هدف ۵. سراغ فعل بن گذشته: نشان داد بن حال: نشان ده دیکشنری انگلیسی ترکی عربی cast, coat of arms, colors, decoration, denotation, distinction, earmark, emblem, gesture, impression, index, indication, indicative, insignia, Mark, medal, notation, note, print, reflection, regalia, rosette, seal, sign, signal, signification, signpost, symptom, testimony, token, touch
واژه های همانند
۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
بی نام و نشان . [ م ُ ن ِ ] (ص مرکب ) که نام و صفت او ندانند. (یادداشت مؤلف ) : نابردن نام و نادادن نشان آن بی نام و نشان اولی و بهتر ...
خاتم سهیل نشان . [ ت َ م ِ س ُ هََ /هَِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دهان محبوب و معشوق و شاهد و ساقی باشد. (برهان ) : زان خاتم سهی...
خط و نشان کشیدن . [ خ َطْ طُ ن ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) خط وکیل کشیدن . تهدید کردن . شاخ و شانه کشیدن . نقشه ٔ انتقام کشیدن ، نقشه ٔ تلافی ک...
نشان سنت جورج امروزه بالاترین نشان کاملاً نظامی فدراسیون روسیه است. در ۲۶ نوامبر ۱۷۶۹ به عنوان بالاترین نشان نظامی امپراتوری روسیه توسط ملکه کاترین بز...
نشان بزرگ ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: Great Seal of the United States) نشانیست که با آن مدارک و اسناد رسمی این کشور جنبه رسمیت پیدا میکند. این ن...