آستن هنری لایارد
نویسه گردانی:
ʼASTN HNRY LAYARD
سر آستن هنری لایارد GCB PC ( / l ɛər d / ؛ 5 مارس 1817 - 5 ژوئیه 1894) یک جهانگرد، باستان شناس، خط میخی، مورخ هنر، طراح، مجموعه دار، سیاستمدار و دیپلمات انگلیسی بود. او در یک خانواده عمدتا انگلیسی در پاریس به دنیا آمد و عمدتاً در ایتالیا بزرگ شد. او را بیشتر به عنوان حفاری نمرود و نینوا می شناسند ، جایی که بخش زیادی از نقش برجسته های کاخ آشوری و در سال 1851 کتابخانه آشوربانیپال را کشف کرد. بیشتر یافته های او اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود. او از حساب های پرفروش حفاری هایش پول زیادی به دست آورد. او بین سالهای 1852، زمانی که به عنوان نماینده مجلس انتخاب شد ، تا سال 1869، شغلی سیاسی داشت و مناصب مختلف وزارتی را در اختیار داشت. او سپس به عنوان سفیر در مادرید، سپس قسطنطنیه منصوب شد و بیشتر اوقات در کاخی که در ونیز خریده بود زندگی می کرد . در این دوره او مجموعه قابل توجهی از نقاشی ها را ساخت که به گالری ملی (به عنوان وصیت Layard ) و موزه های دیگر به ارث گذاشت. [1] لایارد در پاریس، فرانسه ، در خانوادهای با تبار هوگونو متولد شد. پدرش، هنری پیتر جان لایارد، از خدمات مدنی سیلان ، پسر چارلز پیتر لایارد، رئیس دانشگاه بریستول، و نوه دانیل پیتر لایارد ، پزشک بود. مادرش، ماریان، دختر ناتانیل آستن، بانکدار اهل رامسگیت ، تبار جزئی اسپانیایی داشت. [2] عموی او بنجامین آستن ، وکیل لندن و دوست نزدیک بنجامین دیزرائیلی در دهههای 1820 و 1830 بود. ادگار لئوپولد لایارد پرنده شناس برادر او بود. در 9 مارس 1869 در کلیسای سنت جورج، میدان هانوفر ، وست مینستر، لندن، با اولین عموی خود، مری انید ایولین مهمان ازدواج کرد . انید، همانطور که شناخته شده بود، دختر سر جوزیا جان گست و لیدی شارلوت الیزابت برتی بود. ازدواج آنها شاد بود، هر چند بدون فرزند. بیشتر دوران کودکی لایارد در ایتالیا سپری شد، جایی که او بخشی از تحصیلات خود را در آنجا گذراند و از پدرش ذوق هنرهای زیبا و عشق به سفر را به دست آورد. اما او در انگلستان، فرانسه و سوئیس نیز در مدرسه بود . پس از گذراندن نزدیک به شش سال در دفتر عمویش، بنجامین آستن، او وسوسه شد که انگلستان را به مقصد سریلانکا (سیلان) ترک کند و به دنبال یک انتصاب در خدمات کشوری باشد، و در سال 1839 با این هدف شروع به کار کرد. سفر زمینی در سراسر آسیا [2] پس از ماهها سرگردانی، عمدتاً در ایران، نزد بختیاریها و ترک قصد خود از رفتن به سیلان، در سال 1842 به قسطنطنیه بازگشت و در آنجا با سر استراتفورد کانینگ ، سفیر بریتانیا، آشنا شد که او را در موارد غیر رسمی به کار گرفت. نمایندگی های دیپلماتیک در ترکیه اروپایی در سال 1845، لایارد، با تشویق و کمک کانینگ، قسطنطنیه را ترک کرد تا در میان خرابههای آشور که نام او عمدتاً با آن مرتبط است، به کاوشها بپردازد. این لشکرکشی در راستای تحقق طرحی بود که او زمانی شکل داده بود که در سفرهای پیشین خود در شرق، کنجکاوی او به ویرانه های نمرود بر روی دجله و تپه بزرگ دجله برانگیخته شده بود.کویونجیک ، در نزدیکی موصل ، قبلاً بخشی از آن توسط Paul-Émile Botta حفاری شده است . [2] لایارد تا سال 1847 در همسایگی موصل باقی ماند و به حفاری در کویونجیک و نمرود پرداخت و وضعیت مردمان مختلف را بررسی کرد. و با بازگشت به انگلستان در سال 1848، نینوا و بقایای آن را منتشر کرد (2 جلد، 1848-1849). [2] او برای نشان دادن آثار باستانی شرح داده شده در این اثر، جلد بزرگی از بناهای نینوا را منتشر کرد. از نقاشی های انجام شده در محل (1849). پس از گذراندن چند ماه در انگلستان و دریافت مدرک DCL از دانشگاه آکسفورد و مدال طلای بنیانگذار انجمن سلطنتی جغرافیایی ، لایارد به عنوان وابسته سفارت بریتانیا به قسطنطنیه بازگشت و در اوت 1849 شروع به کار کرد. لشکرکشی دوم که در جریان آن تحقیقات خود را به خرابه های بابل و تپه های جنوب بین النهرین گسترش داد. او را کشف کتابخانه آشوربانیپال می داننددر طول این مدت. گزارش او از این سفر، اکتشافات در ویرانههای نینوا و بابل ، [3] که توسط مجلد دیگری به نام سری دوم یادبودهای نینوا به تصویر کشیده شد، در سال 1853 منتشر شد. در طول این سفرها، اغلب در شرایط بزرگ. لایارد نمونه های باشکوهی را که اکنون بخش بزرگی از مجموعه آثار باستانی آشوری در موزه بریتانیا را تشکیل می دهد، به انگلستان فرستاد . [2] لایارد معتقد بود که جوامع بومی مسیحی سریانی که در سرتاسر خاور نزدیک زندگی میکنند از نسل آشوریان باستان هستند . [4] جدای از ارزش باستان شناسی کار او در شناسایی کویونجیک به عنوان مکان نینوا ، و تهیه انبوهی از مطالب برای محققان، این دو کتاب لایارد از بهترین کتاب های نوشته شده سفر به زبان انگلیسی بودند. [2] لایارد یکی از اعضای مهم انجمن آروندل بود ، [5] و در سال 1866 به عنوان متولی موزه بریتانیا منصوب شد. [2] در همان سال لایارد "Compagnia Venezia Murano" را تأسیس کرد و یک نمایشگاه شیشه ای ونیزی در لندن در خیابان آکسفورد 431 افتتاح کرد. امروز Pauly & C. - Compagnia Venezia Murano یکی از مهمترین برندهای تولید شیشه هنری ونیزی است. لایارد اکنون به سیاست روی آورده است. او که در سال 1852 به عنوان یکی از اعضای لیبرال برای آیلسبری ، باکینگهامشر انتخاب شد، برای چند هفته معاون وزیر امور خارجه بود ، اما پس از آن آزادانه از دولت، به ویژه در ارتباط با اداره ارتش، انتقاد کرد. او در طول جنگ در کریمه حضور داشت و یکی از اعضای کمیته ای بود که برای تحقیق در مورد نحوه انجام این اکسپدیشن منصوب شده بود. در سال 1855 او از سمت لرد پالمرستون که با امور خارجی مرتبط نبود، امتناع کرد، به عنوان رئیس دانشگاه آبردین انتخاب شد و در 15 ژوئن قطعنامه ای را در مجلس عوام (که با اکثریت 359-46 شکست خورد) ارائه کرد [6]) اعلام کرد که در انتصابات عمومی شایستگی قربانی نفوذ خصوصی و پایبندی به روال شده است. پس از شکست در آیلسبری در سال 1857، او از هند بازدید کرد تا علل شورش هند را بررسی کند. او در سال 1859 در رقابت با یورک ناموفق بود ، اما در سال 1860 برای ساوتوارک انتخاب شد و از 1861 تا 1866 معاون وزیر امور خارجه در دولتهای متوالی لرد پالمرستون و لرد جان راسل بود. [2] پس از اینکه لیبرال ها در سال 1868 تحت رهبری ویلیام اوارت گلادستون به قدرت بازگشتند ، لایارد به عنوان اولین کمیسر کار منصوب شد و به عنوان شورای خصوصی سوگند یاد کرد . [7] لایارد در سال 1869 پس از اعزام به عنوان فرستاده فوق العاده به مادرید از سمت خود استعفا داد. [8] در سال 1877 توسط لرد بیکنسفیلد به عنوان سفیر در قسطنطنیه منصوب شد و تا زمان بازگشت گلادستون به قدرت در سال 1880 در آنجا ماند و سرانجام از زندگی عمومی بازنشسته شد. در سال 1878، به مناسبت کنگره برلین ، او به عنوان شوالیه صلیب بزرگ درجه حمام منصوب شد. [2] لایارد به ونیز بازنشسته شد . او در آنجا در کاخ قرن شانزدهم در کانال بزرگ به نام Ca Cappello ، درست در پشت کامپو سان پولو ، اقامت گزید و مورخ رادون براون ، یکی دیگر از ساکنان بریتانیایی دیرینه ونیز، را در سال 1874 برای او خرید کرد. [9] در ونیز او بیشتر وقت خود را به جمع آوری تصاویر مدرسه ونیزی و نوشتن در مورد هنر ایتالیایی اختصاص داد. در این زمینه، او شاگرد دوستش جووانی مورلی بود، که نظرات او را در بازبینی کتاب راهنمای نقاشی، مدارس ایتالیایی فرانتس کوگلر (1887) تجسم کرد. او همچنین مقدمه ای نوشتترجمه کنستانس جوسلین فولکز از نقاشان ایتالیایی مورلی (1892-1893) و ویرایش بخشی از کتاب راهنمای موری در رم (1894) که به تصاویر می پردازد. او در سال 1887، از یادداشتهای گرفته شده در آن زمان، گزارشی از اولین سفر خود به شرق را با عنوان ماجراهای اولیه در ایران، سوسیانا و بابل منتشر کرد. جورج گیسینگ، رماننویس انگلیسی اواخر قرن نوزدهم، این کتاب را «یکی از جالبترین کتابها» میدانست که قول داد «روزی دوباره آن را بخواند». [10]مخفف این اثر که بهعنوان کتاب سفر حتی از کتابهای پیشین خود لذتبخشتر است، در سال 1894، اندکی پس از مرگ نویسنده، با مقدمهای کوتاه توسط لرد ابردار منتشر شد. لایارد همچنین گهگاه مقالاتی را به جوامع علمی مختلف، از جمله انجمن هوگنوت، که اولین رئیس آن بود، ارائه می کرد. [2] او در 5 ژوئیه 1894 در محل سکونت خود در خیابان کوئین آن، مریل بون، لندن درگذشت. [11] پس از کالبدشکافی پس از مرگ، بقایای او در کورهسوزی ووکینگ در ساری سوزانده شد. خاکستر او در قبرستان کلیسای کانفورد مگنا در دورست انگلستان دفن شد. AH Layard در کویونجیک. طراحی توسط Solomon Caesar Malan ، 1850 کاریکاتور از Vanity Fair ، (اوت 1869) با عنوان "او عشق به حقیقت و هنر را با فداکاری و موفقیت برابر ترکیب می کند" آستن هنری لایارد (1883)
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.