تنزیل
نویسه گردانی:
TNZYL
تنزیل /tanzil/ (اسم) [عربی] ۱. سود؛ بهره. ۲. [مجاز] = قرآن ۳. (اسم مصدر) پرداخت وجه برات یا سفته قبل از سررسید آن و کسر مبلغی از آن به عنوان سود. ۴. (اسم مصدر) فروفرستادن. ۵. (اسم مصدر) پایین آوردن. ۶. (اسم مصدر) [قدیمی] وحی. فرهنگ فارسی عمید تو را دانش و دین رهاند درست در رستگاری ببایدت جست و گر دل نخواهی که باشد نژند نخواهی که دائم بوی مستمند به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگیها بدین آب شوی چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی که خورشید بعد از رسولان مه نتابید بر کس ز بوبکر به عمر کرد اسلام را آشکار بیاراست گیتی چو باغ بهار پس از هر دو آن بود عثمان گزین خداوند شرم و خداوند دین چهارم علی بود جفت بتول که او را به خوبی ستاید رسول که من شهر علمم علیم در است درست این سخن قول پیغمبر است گواهی دهم کاین سخنها ز اوست تو گویی دو گوشم پر آواز اوست علی را چنین گفت و دیگر همین کز ایشان قوی شد به هر گونه دین نبی آفتاب و صحابان چو ماه به هم بستهٔ یکدگر راست راه منم بندهٔ اهل بیت نبی ستایندهٔ خاک و پای وصی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه
تنزیل . [ ت َ ] (ع مص ) فروفرستادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات )...
تنزیل . [ ت َ ] (اِخ ) قرآن مجید. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کتاب خدای تعالی که پیغامبرخاتم آورد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)...