پیاز کوهی پیاز و موسیر
نویسه گردانی:
PYAZ KWHY PYAZ W MWSYR
پیاز کوهی، پیاز و موسیر 10. رچه شماری از گیاهان تیره پیاز بومی چین اند،1 یک گونه آن، سیر رملی [در عربی ثوم رملی در اردو لہسن رملی) (Allium scorodoprasum؛ به فرانسه روکامبول [سیر صخره ای]، rocambole)، چنانکه از نام چینی اش هو سوان hu swan یا هو hu ("سیر مردمان هو، سیر ایرانی") برمیآید، از دید چینیها خاستگاهی بیگانه دارد. در این جا نیز داستان نخ نمای بستن ورود آن به چین به چان کیین ساخته و پرداخته ادوار بعد است و نخستین بار در کتاب مجعول پو وو چی Po wu či و پس از آن در فرهنگ لغات تان یون T'an yün از میانه سده هشتم پیدا شد2. حتی لی شیـچن3 هم تنها گوید: "مردمان دودمان هان، هو سوان را از آسیای مرکزی به دست آوردند". به هر روی زدودن پیش¬داوری یا خطای دیرپای حتی از ذهن دانشمندان دشوارمی نماید. در سال 1915 کوشیدم این خطا را اصلاح کنم، روی سخنم هم به ویژه با هیرت بود که در سال 1895 به خطا گفته بود سیر را باید چان کیین نخستین بار به چین برده باشد. با این همه همین برداشت نادرست را در سال 1917 نیز واگفته است،4 حال آنکه نگاهی به گیای چین Botanicon Sinicum5 روشنش می کرد که دیرینگی دستکم چهار گونه از تیره پیاز در چین به پیش از تاریخ میرسد. نخستین بار تائو هونـکین (T'ao Hun-kin) (451 تا 536 م) به این گونه آسیای مرکزی یا ایرانیِ تیره پیاز اشاره کرد، البته اگر آنچه در چِن لی پن تسائو و پن تسائو کان مو Čen lei pen ts'ao و Pen ts'ao kan mu به او نسبت داده شده براستی از او باشد6. وقتی این گیاه نو از تیره پیاز وارد چین شد، می بایست آن را از آلیوم ساتیووم Allium sativum [سیر رسمی ] که از دیرباز بومی چین بود و همان بنواژه ساده یعنی سوان swan را در نامیدنش به کار میبردند متمایز می کردند. پس اولی را تا سوان ta swan ("آلیوم/سیر درشت") و دومی را سیائو سوان swan siao ("آلیوم/سیر ریز") نامیدند. گویند نخستین بار تائو هونـکین این تمایز را ضبط کرده . همچنین گفته اند نخستین بار در کو کین چو Ku kin ču از هو سوان hu swan نام برده شده است؛ اما منظور نسخه کهن تر کو کین چو Ku kin ču نوشته تسوئی پائو (Ts'ui Pao) در سده چهارم نیست، بلکه همانطور که در پن تسائو Pen ts'ao روشن شده، مراد نسخه تازه تری است که فو هو (Fu Hou) در سده دهم ویراسته است. به هر روی، این متن اکنون در نسخه کهن تر کو کین چو Ku kin ču،1 که آکنده از تصریف¬های بعدی است گنجانده شده است. همچنین، تا سوان ta swan نخستین سبزی از پنج سبزی تندبوی است که روحانیان بودایی از خوردن آنها منع شدهاند؛ سبزی-هایی که وو هون wu hun نامیده میشوند2. نام این پنج گیاه در برهماجالا-سوترا (Brahmajāla-sūtra) کـــــــه کوماراجیوا (Kumārajīva) به سال 406 م. ترجمه کرده برشمرده شده است3. اگر از تا سوان ta swan در نسخه اصلی این کتاب نام برده شده بود سندی میداشتتیم تا خاستگاه سیر معمر (chive) را در چین تا روزگار دودمان تسین خاوری (317 تا 419 م.) عقب ببریم. 11 ـ یک گونه اهلی دیگر از تیره پیاز (شاید تره¬پیاز/ترپیاز Allium fistulosum) داریم که از باختر آمده. نخستـــــــین بار سون سهـ میائو (Sun Se-miao) 4 در کتاب تسیِن کینشی چی Ts'ien kin ši či (که در آغاز سده هفتم نوشته)، از این گیاه با نام هو تسون hu ts'un یاد کرده، زیرا ریشه این گیاه به هو سوان hu swan ماند. این گیاه را معمولاً سوان تسون یا هو تسون swan-ts'un یا ts'un hu مینامیدند (نام دوم را در کائی پائو پن تسائو K'ai pao pen ts'ao از دوره سونگ میتوان یافت). در ین شان چن یائو Yin šan čen yao (ص 236) که به سال 1331 در فرمانروائی دودمان یوان نوشته شده، همین گیاه را هوئی-هوئی تسون hui-hui ts'un ("پیاز اسلامی") نامیده اند5. اما این بدین معنا نیست که تنها مسلمانان آن را وارد چین کردهاند؛ این نام تنها یکی از انواع رایج تغییر نام¬های کهن را نشان میدهد که در دوره مغول مرسوم بود. به گفته مون شن (Mon Šen) در کتابش شی لیائو پن تسائو Ši liao pen ts'ao که در نیمه دوم سده هفتم نوشته است، این پیاز در فرمانروائی دودمان تانگ در سهـچوان کشت میشده است. جزئیات مربوط به ورود این گیاه به چین را در جائی ثبت نکرده اند. 12ـ گونه سومی از گیاهان تیره پیاز هست که در دوره تانگ به چین رسید و بر پایه شواهد و اسناد بسیار درست میتوان آن را به ایران نسبت داد. در سال 647، فغفور تایی تسون (T'ai Tsun) از تمامی ملت های خراجگزار خواست بهترین فرآورده های گیاهی خود را تقدیم کنند،1 و این فراخوان شاهانه سبب شد گیاهانی به چین آرند که پیشتر در آنجا ناشناخته بود. در توصیف یکی از این گیاهان چنین آمده است: "پیاز، هون تی، hun-t'i به ظاهر چون پیاز (تسون، ts'un، تره¬پیاز/ترپیاز Allium fistulosum)، اما سفیدتر و تندتر از آن است. به دلیل بویش، کاربرد دارویی دارد. به ظاهر چون لان-لین-تون lan-lin-tun، اما سبزتر از آن است. اگر خشک کرده کوبند، طعمی چون دارچین و فلفل دارد. ریشه اش درمــــــــــــــــــان سرماخوردگی را نیک باشد2." فون شی وِن کیِن کی Fun ši wen kien ki 3 این را هم افزوده که هون-تی hun-t'i از سرزمین های باختری شی-یو (Si yü) وارد چین شده است. هون تِئی hun-t'i آوانگاشتی است معادل *gwun-deباستان که برابر است با gandena در فارسی میانه، gändänā، گندنا* در فارسی نو، gandanā در هنـــــــــــدی، gundīna در بنگالی (mleccha-kand در سنسکریت، "پیاز بربرها")، شاید موسیر، آلیوم اسکالونیکوم (Allium ascalonicum؛ در فرانسه پیاز بهاره e'chalotte، ciboule) یا آلیوم پروم Allium porrum باشد که در باختر آسیا و ایران میروید اما در چین یافت نمیشود.4 هوان تسان (Hüan Tsan) 1 در میان سبزیهای هند از هون تئو (*hun-da) hun-t'o در تس آئی ts'ai نام میبرد. ژولین (Julien) این نام را ترجمه نکرده است؛ بیل (Beal) هم از آن سردر نیاورده و کاندو kandu را در کمانک با نشان پرسش افزوده است. واترز2 آن را کُندا kunda (به طور اخص درخت کندر [کندر هندی])" توضیح داده است که خنده دار است، زیرا بسخن از گونه ای سبزی است که بهر خوراک کشت میشود، حال آنکه درخت کندر خود روست و خوراکی نیارد. افزون بر این، هون hun برابر با کون kun نیست؛ و واژه سنسکریت هم نه کوندا kunda بلکه کوندو kundu یا کُندُرو kunduru است. شاید مراد از این شیوه نوشتنِ هون hun، اشاره به گونهای از تیره پیاز بوده است. روشن است که هوان تسان واژهای سنسکریت را آوانگاری کرده است اما نامـگیاه سنسکریتی نمیشناسیم که به صورت هوندا یا گوندا hunda یا gunda باشد. شاید سرنمونی که او در نظر داشته با واژه ایرانی که پیشتر گفتیم مرتبط بوده است.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.