اجازه ویرایش برای همه اعضا

رباطی

نویسه گردانی: RBAṬY
رباطی . tendinous (ص نسبی ) منسوب به رباط/زردپی. برساخته از زردپی و رباط. تاندون دار، زردپی دار. دارای رشته‌هایی که استخوان‌ها یا غضروف‌ها را به هم پیوند می‌دهد. رشته‌هایی که استخوان‌ها یا غضروف‌ها را به هم پیوند می‌دهد. [https://www.dictionary.com/browse/tendinous#:~:text=definitions%20for%20tendinous-,tendinous,possessing%2C%20or%20resembling%20tendons%3B%20sinewy tendinous] برخوردار از تار و پود و رگ و پی: https://translate.google.ca/?hl=en&tab=rT&sl=en&tl=fa&text=sinew&op=translate
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رباطی . [ رِ ] (ص نسبی ) منسوب به رباط. || منسوب است به رباط و آن اسمی است برای رباط گله ٔ اسبان و نگهبانی و حفظ دارندگان آن از مرز اس...
رباطی . [ رُ ](اِخ ) دهی است از بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور دارای 191 تن جمعیت . آب ده از قنات تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات است . (...
رباطی . [ رُ ] (اِخ ) دهی است از بخش سرولایت شهرستان نیشابور. سکنه ٔ آن 558 تن . رباطی در جلگه قرار دارد. آب آن از قنات و فرآورده ٔ آن غلا...
رباطی . [ رِ ] (اِخ ) احمدبن سعیدبن ابراهیم رباطی ، مکنی به ابوعبداﷲ. مسلم و بخاری و دیگران از او روایت دارند. وی یکی از ثقات راویان بشما...
رباطی .[ رُ ] (اِخ ) محمدبن مضربن معن مروزی رباطی ، مکنی به ابومضر. صاحب اخبار و حکایات . وی را از اینروی رباطی نامیده اند که در مرو در ربا...
علی رباطی .[ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمدبن حسین رباطی مغربی مالکی ، مشهور به ابن بری و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن ...
رباطی بلوچها. [ رُ ب َ ] (اِخ ) دهی از بخش سرولایت شهرستان نیشابور دارای 9 تن جمعیت . در این ده معدن نمک وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ا...
ابراهیم رباطی . [ اِ م ِ رِ ] (اِخ ) از عرفای قرن سوم هجری ، اصلاً از مردم هرات . رباط موضعی است به نزدیک هرات و ابراهیم ستنبه ٔ هروی شیخ ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.