اجازه ویرایش برای همه اعضا

حصار

نویسه گردانی: ḤṢAR
حصار (به فارسی تاجیکی: Ҳисор) یا حصار شادمان یا شومان از شهرهای تاجیکستان در باختر این کشور است. مکان جغرافیایی حصار در ۳۰ کیلومتری باختر شهر دوشنبه نهاده‌است. در باختر حصار، رود قره تاغ و در جنوب خاوری آن، رودخانه کافر نهان جاری است. رودخانه خانقاه و کنال حصار از میان شهر می‌گذرند. تاریخ پیش از هجوم عرب‌ها، این شهر شومان نام داشته‌است. برخی جغرافی دانان قدیم، از شومان در شمار توابع قبادیان، یاد کرده‌اند. گمان می‌رود تمدن حصار، به جامعه بروشسکی، که در هزاره سوم پیش از میلاد، در منطقه گسترده‌ای ساکن بودند، وابستگی داشته‌است. مردم جامعه بروشسکی، به زبان بروشسکی که از زبان‌های تک‌خانواده است، سخن می‌گویند. در ۹۱ق قتیبة بن مسلم به حصار رفت و آنجا را در میان گرفت، چرا که حکمرانان حصار، کارگزار قتیبه را از آنجا بیرون رانده و خراجی را که هر سال به قتیبه می‌پرداخت متوقف کرده بود. ابراهیم بیگ، آخرین حکمران حصار، پس از نبرد با نیروهای شوروی، سرانجام در سال ۱۹۲۶ شکست خورده و به افغانستان گریخت. پس از آن، حصار در تقسیمات کشوری اتحاد جماهیر شوروی به جمهوری تاجیکستان پیوست. جستارهای وابسته فرارود حصار (گوشه موسیقی) منابع انوشه، حسن (به سرپرستی) (۱۳۸۰)، دانشنامهٔ ادب فارسی: ادب فارسی در آسیای میانه، ج. اول (ویراست دوم)، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شابک ۹۶۴-۴۲۲-۴۱۷-۵ نبو ناحیه‌های تابع جمهوری تاجیکستان نبو تاجیکستان آیکون خرد این یک مقالهٔ خرد جغرافیای تاجیکستان است. می‌توانید با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید. رده‌ها: شهرهای تاجیکستان مناطق مسکونی در تاجیکستان مناطق مسکونی در ناحیه‌های تابع جمهوری این صفحه آخرین‌بار در ‏۸ مارس ۲۰۲۲ ساعت ‏۱۹:۴۳ ویرایش شده‌است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
حصار. [ ح ِ ] (ع مص ) محاصره کردن کسی را در جنگ . (کشاف اصطلاحات الفنون ). محصور کردن کسی یا سپاهی را. محاصره . حصاری کردن کسی را به جنگ ...
حصار. [ ح ِ ] (ع اِ) انباخون . (فرهنگ اسدی ). حصن . دژ. باره . باره ٔ دژ. دز. قلعة. قلعت . معقل . سور. (دهار). بارو : چو شمع از در دژ بیفروخت گفت ک...
حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) نام شهری است حسن خیز : ز تیغ تنگ چشمان حصاری قدرخان را بر آن در تنگباری .(خسرو شیرین نظامی ).
حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش کرج شهرستان تهران . یک هزارگزی خاور کرج ، یک هزارگزی شمال پل کرج . ناحیه ای است واقع در...
حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان افشاریه ٔ بخش آوج شهرستان قزوین . واقع در چهل هزارگزی شمال خاور آوج و یک هزارگزی راه شوسه ٔ همدان . ...
حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) محلی کنار جاده ٔ تهران وقزوین در 129500گزی تهران میان کونده و شریف آباد.
حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش خرقان شهرستان ساوه واقع در پانزده هزارگزی شمال رازقان و 9هزارگزی راه عمومی . کوهستانی و...
حصار. [ ح ِ ](اِخ ) دهی است جزء دهستان شرابالای بخش وفس شهرستان اراک . واقع در 44هزارگزی جنوب باختری کمیجان کنار راه عمومی است . ناحیه ای...
حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم پائین بخش سردان شهرستان زنجان . واقع در 24هزارگزی جنوب باختر سیروان و 12هزارگزی راه مالرو عم...
حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان چای پاره ٔ بخش حومه ٔ شهرستان زنجان . واقع در یازده هزارگزی شمال باختری زنجان و 27هزارگزی راه تبریز...
« قبلی صفحه ۱ از ۱۴ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.