تقی دانش
نویسه گردانی:
TQY DʼNŠ
تقی دانش (۱۲۸۸) دولتمرد و ادیب معاصر ایرانی، ملقب به ضیاءلشکر و مستشار اعظم، متخلص به دانش و معروف به حکیم سوری است. زندگینامه دانش در تفرش به دنیا آمد و در تهران پرورش یافت. پدرش، میرزا حسینخان تفرشی، که ناصرالدینشاه به دلیل سیهچردگی او را به بلور ملقب ساخته بود، وزیر ناصرالدینشاه، حاکم تهران و رئیس قورخانه بود. دانش از جوانی به نگارش و ادب بسیار علاقهمند بود و با بسیاری از افاضل عصر حشر و نشر داشت. ادبیات و الهیات را نزد میرزا ابوالحسن جلوه و ملاعبدالصمد یزدی و خوشنویسی را نزد میرزاعلیمحمد صفا آموخت. خدمات دولتی دانش منشیگری نزد میرزا یوسف مستوفیالممالک در تهران بود، مدت ده سال نیز نزد محمودخان ناصرالملک همدانی تا زمان فوت وی در کرمانشاه و کردستان و خراسان بهسر برد. دانش در جلسات ناظمالدوله ملکمخان * و امینالدوله * و ناصرالملک، در بارهٔ لزوم اصلاحات و قانون، شرکت میکرد و ماحصل جلسات را مخفیانه مینوشت. پس از فوت ناصرالملک، مدتی در خدمت علیاصغر امینالسلطان بود و پس از آن به کفالت و نیابت حکومت یزد مأمور شد. دانش تا زمان مرگ امینالسلطان اتابک در ۱۳۲۵، منشی او بود. معارضهٔ او با قوامالسلطنه، منشی عینالدوله، به تبع اختلافاتِ امینالسلطان و عینالدوله، از حوادث مهم زندگی او در آن دوره بود. پس از مرگ امینالسلطان، محمدعلی میرزا (ولیعهد) او را نزد خود به تبریز فراخواند. دانش به فرمان مظفرالدینشاه (حک :۱۳۱۳–۱۳۲۴ ق)، قانون اساسی مشروطه را به خط خود نوشت. پس از مدتی، در زمان محمدعلی شاه قاجار (حک: ۱۳۲۴–۱۳۲۷) به اصرار آقابالاخانِ سردار افخم، حاکم رشت، نایبالحکومهٔ رشت شد؛ اما، در پی هجوم روسها به ارگ دولتی و کشته شدن سردار افخم، از رشت گریخت. پس از سقوط محمدعلیشاه در ۱۳۲۷ به شیراز رفت و ریاست عدلیهٔ فارس را برعهده گرفت. سپس رئیس دفتر ایالتی شیراز، سه سال ریاست بلدیه و یک سال نیز ادارهٔ اوقاف فارس را برعهده داشت.[۱] آثار علمی و ادبی دانش دبیر و نویسندهای توانا بود، خط نستعلیق را بسیار خوب مینوشت وی از کودکی خطی خوش داشت و در نه سالی توانست حافظ را به خط خود بنویسد و در صرفونحو، تاریخ و جغرافیا، و زبان و ادبیات عربی تبحر داشت و عضو پیوستهٔ فرهنگستان ایران از آغاز تأسیس آن (۱۳۱۴ ش) بود. وی شاعری را از کودکی شروع کرد، یازده ساله بود که قصیدهای هفتاد بیتی سرود که سبب شهرتش گردید (برقعی، ج ۲، ص ۱۳۳۳). دانش در قالبهایی چون قصیده، غزل، مثنوی و قطعه، اشعاری با موضوعات تاریخی، عرفانی و فلسفی، سیاست و میهندوستی، طنز و مدیحه میسرود و طبعاً قصیدهسرا بود (دانش، ۱۳۳۷ ش، مقدمهٔ جلالالدین همایی، ص ه ـ و؛ همان، مقدمهٔ علیاصغر حکمت، ص ب). وی در قصیدهسرایی پیرو قدما، بهویژه انوری و ظهیر فاریابی و خاقانی، بود. در شعر، دانش و گاه ضیاء تخلص میکرد. وی در نویسندگی بهشیوهٔ منشیان و مترسلان نیمهٔ دوم عهد قاجاری مینوشت (بامداد، ج ۵، ص ۴۵؛ دانش، ۱۳۳۷ ش، مقدمهٔ جلالالدین همائی، ص ه؛ فرجیان و نجفزاده، ص ۳۰۲). دیوان اشعار او در ۱۳۳۷ ش بههمت دخترش، آذرمیدخت، در تهران بهچاپ رسید (مشار، ج ۲، ص۲۳۰۰؛ دانش، ۱۳۳۷ ش، مقدمهٔ جلالالدین همائی، ص و). کلیات حکیم سوری، مشهورترین اثر دانش، برای او شهرت فراوانی به همراه آورد، بهگونهای که از آن پس، وی به حکیم سوری مشهور شد. این دیوان نخستین بار در ۱۳۱۹ بهچاپ رسید و پس از آن چندین بار در تهران و بمبئی تجدید چاپ شد (مشار، ج ۲، ص ۲۲۹۵؛ بامداد، ج ۵، ص ۴۵). دانش، مثنوی نوشین روان را در شرح سلطنت انوشیروان ساسانی سرود (نیکوهمت، ص ۶۹؛ یاسمی، ص ۴۸). بحر محیط، اثر دیگر او، در دوازده مجلد و حاوی مباحث اخلاقی و اخبار بود که با بخشی دیگر از آثارش، در حریقی که در اوایل مشروطیت در رشت اتفاق افتاد، از بین رفت (دانش، ۱۳۰۸ ش، ص ۱۰۵؛ یاسمی، ص ۴۸). دانش آنچه را که باقی مانده بود، مجدداً جمعآوری کرد و نام آن را بحیره گذاشت (نیکوهمت، ص ۶۹). از دیگر آثار اوست: مثنوی اکسیر اعظم؛ منظومهای به نام فردوس برین که آن را به سفیر کبیر دولت عثمانی در تهران تقدیم کرد (دانش، ۱۳۰۸ ش، ص ۱۰۷؛ نیکوهمت، ص ۶۸، ۷۰)؛ مجمع امثال، شامل امثال فارسی، که هر هفته در روزنامهٔ کشکول در ۱۳۲۵ ق بهچاپ میرسید (دانش، ۲۵۳۵، ص ۵۷)؛ بیان حقیقت در ترجمهٔ احوال خود؛ علم بدیع فارسی؛ لئالی شاهوار؛ مثنوی جنت عدن، به شیوهٔ بوستان؛ وجوه تسامی؛ ن و القلم، در شرح احوال خطاطان؛ و تذکرهٔ آش کشکیان (نیکوهمت، ص ۶۸؛ یاسمی، ص ۴۸). منابع «حکیم سوری». ردهها: اهالی تفرشزادگان ۱۲۸۸شاعران مرد اهل ایران این صفحه آخرینبار در ۲۰ مهٔ ۲۰۲۳ ساعت ۰۹:۰۷ ویرایش شدهاست.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.