بهنگام به هنگام
نویسه گردانی:
BHNGAM BH HNGAM
بهنگام. [ هََ / هَِ ] (ص. مرکب) (از:ب/به + هنگام). بموقع، سر وقت، نه دیر تر از موعد و ساعت و تاریخ معین. زود. مقابل بی هنگام و بی موقع و دیر. - بی هنگام؛ بی وقت. مقابل بهنگام: مؤذن بانگ بی هنگام برداشت نمیداند که چند از شب گذشته. سعدی. امشب سبکتر می زند این طبل بی هنگام را یا وقت بیداری غلط بوده ست مرغ بام را. سعدی.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.