مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات گزارش تخلف انبوهش نویسه گردانی: ʼNBWHŠ انبوهش. [ اَ هِ ] (ا. مصد.) انبوهی کردن، انبوهیدن. تجمع. ازدحام. تجمیع. گرد گردن، گر آمدن، فراهم آمدن. در انگلیسی swarm، aggregation واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود