میثاق
نویسه گردانی:
MYṮAQ
میثاق: قراردادی دو یا چند جانبه که برای طرفین تعهدآور باشد؛ ولی عهد برای یک طرف تعهد آور است. (le petit Robert 1) این واژه از ریشه ی وثق در عربی ساخته شده و پارسی نیست. همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: پَدیستات padistAt (پهلوی).*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
میثاق . (ع اِ) (از «وث ق ») عهد و پیمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). مَوثِق . (منتهی الارب ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). عهد ا...
میثاق شکن . [ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) عهدشکن . پیمان شکن . ناقض عهد. که نقض عهد و پیمان کند. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به میثاق شود.
لوح میثاق . [ ل َ ح ِ ] (اِخ ) نام یکی از دو لوح که خدای پس از شکستن الواح عشرة به موسی فرستاد.
میثاق بستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) عهد بستن . پیمان بستن . قول و قرار گذاشتن : ز داد اوست زمان کرده با امان وصلت بحکم اوست قضا بسته با رض...
میثاق شکستن . [ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) عهد شکستن . نقض عهد. شکستن عهد و پیمان . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به میثاق شود.
میساق . (ع ص ) مرغی که بال برهم زند هنگام پریدن . ج ، میاسیق ، مآسیق . (منتهی الارب ،ماده ٔ وس ق ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آن کبوتر که با...