یخ خواب
نویسه گردانی:
YḴ ḴWAB
یخ. خواب. (یَ خا) (ص فا.). آنچه در یخ خوابانند بهر حفاظت طولانی تر. ماهی را یخ خواب کردن. درون یخ ریزه خواباندن، بهر ماندگاری بیشتر در برابر گرما. انگلیسی: ice
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.