خانم
نویسه گردانی:
ḴANM
خانم: همتای پارسی این واژه ی مغولی، افزون بر بانو، این است: فرمنژ farmenž (سغدی: framenc).*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
خانم بیار. [ ن ُ ] (ص مرکب ) جاکش . آنکه قوادی کند. آنکه جنده بهر این و آن برد.
خانم بیگم . [ ن ُب ِ گ ُ ] (اِخ ) دخترمیرزا سلطان ابوسعید گورکان است .والده اش سلطان بیگم بنت میرزا علاءالدوله بوده که درسلک ازدواج بدیعالز...
خانم آباد. [ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکز شهرستان کرمانشاهان . واقع در 43 هزارگزی شمال باختری کرمانشاه و کنار شوسه ٔ سن...
خانم آباد. [ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج ، واقع در سه هزارگزی جنوب خاوری شوسه ٔ کرمانشاه به سنندج ، نا...
خانم آباد. [ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ولدبیگی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان ، واقع در32 هزارگزی خاور نهرآب و 12 هزارگزی روانسر، این ده ...
خانم بازی . [ ن ُ ] (حامص مرکب ) جنده بازی . زنا. فحشا. هم آمیختگی با زن آماده بزنا.
خانم رئیس . [ ن ُ رَ ] (اِ مرکب ) سرپرست فاحشه خانه . رئیس فاحشه خانه . رئیس جنده خانه .
خانم علیلو. [ ن ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. واقع در 38 هزارگزی شمال خاوری مشکین شهر و 10 هزارگزی شوسه...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.