صلاح الدین فریدون زرکوب
نویسه گردانی:
ṢLAḤ ʼLDYN FRYDWN ZRKWB
صلاحالدین فریدون زرکوب ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف زرکوب، صلاحالدین فریدون، صوفی سدۀ هفتم و یار خاص و خلیفۀ مولانا جلالالدین محمد (متوفی ۶۷۲) در آناطولی بود. فهرست مندرجات ۱ - اجمال زندگی ۲ - زرکوب و مولانا ۳ - وفات ۴ - فهرست منابع ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - اجمال زندگی [ویرایش] سال ولادت او معلوم نیست. در حومۀ قونیه در روستای کامِله زاده شد. پدر و مادرش در آنجا ماهیگیر بودند و خود نیز در بازار قونیه زرکوبی میکرد. [۱] در جوانی مرید سیدبرهانالدین محقق ترمذی (متوفی ۶۳۸) شد. ترمذی در وصف وی و مولانا گفته است که حال خود را به صلاحالدین و قال خود را به مولانا بخشیده است. [۲][۳] زرکوب حدود ۶۳۰ در کامله همسر گزید. از اینرو مدتها از قونیه دور بود تا آنکه روزی در مجلس وعظ مولانا در مسجد ابوالفضل قونیه حاضر شد و پس از وعظ، عذر تقصیر خواست و به جمع مریدان وی پیوست. [۴][۵] ۲ - زرکوب و مولانا [ویرایش] کهنترین منابع راجع به مولانا و مولویه، بر تقوا و دینداری زرکوب تأکید کردهاند. [۶][۷] مولانا پس از آنکه محبوبش، شمس تبریزی، قونیه را ترک کرد و او نتوانست شمس را باز یابد، جذبه و شخصیت وی را در صلاحالدین زرکوب بازیافت و او را یار خاص خود برگزید [۸] (برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به [۹][۱۰]) مولانا، صلاحالدین را «خلیفه» خود نامید. صلاحالدین ده سال، تا دم مرگ، در این مقام بود. [۱۱][۱۲] مولانا که پس از شمس دیگر وعظ نمیگفت، یک بار به درخواست صلاحالدین موعظه کرد. [۱۳] ظاهرآ مجالس فیهمافیه هم در عهد صحبت مولانا با وی آغاز شد. [۱۴] گفتنی است که در خلوت شمس و مولانا، فقط صلاحالدین و اندکی از خواص راه داشتند، [۱۵] با این حال زرکوب، پیری اُمّی بود چنانکه خم را خنب، قفل را قلف و مبتلا را مفتلا تلفظ میکرد و مولانا برای ابراز نهایت ارادتش به او، به پیروی از وی این واژگان را به همان صورت عامیانه به کار میبرد. [۱۶][۱۷][۱۸] (که علاقۀ مولانا به خرقانی را در مثنوی، انعکاس علاقۀ مولانا به صلاحالدین زرکوب دانسته است) برخی از منکران و حسودان با زرکوب دشمنی میورزیدند [۱۹] و او را جاهل میگفتند، [۲۰] ولی مولانا به سخنان آنان وقعی نمینهاد و حتی یکبار در بازار قونیه با آواز ضرب زرکوبان همراه صلاحالدین به سماع پرداخت. [۲۱] مولانا در مکتوبات خود صلاحالدین زرکوب را «فرزندِ جان و دلِ سید برهانالدینالمحقق و خلیفۀ او»، «شیخالمشایخ»، «ولیاللّه فیالارض»، «ابایزید الوقت» و «قطبالزمان» خوانده است. [۲۲] (برای القاب دیگری که مولانا راجع به زرکوب به کار برده است رجوع کنید به [۲۳] ) و به یاران خود میگفت: چون وجود مبارک شیخ صلاحالدین در میان ما حاضر است، نور جنید و بایزید، و حتی چیزی افزونتر با ماست. [۲۴] مولانا به فرزندش، بهاءالدین سلطان ولد، سفارش کرد که از حضور صلاحالدین بهره ببرد. [۲۵] صلاحالدین نیز به سلطان ولد گفته بود که کسی جز او را به شیخی نپذیرد. [۲۶][۲۷] دلبستگی مولانا به صلاحالدین به حدی بود که دختر بزرگ او، فاطمه خاتون را به عقد بهاءالدین سلطانولد در آورد و خود به فاطمه، که اهل زهد و معرفت بود، قرآن و کتابت تعلیم داد [۲۸][۲۹] (برای زهد و معرفت فاطمه رجوع کنید به [۳۰]) مولانا به سلطان ولد جهت فاطمه سفارش میکرد و از فاطمه خاتون با عنوان «شاهزاده» یاد مینمود. [۳۱] [۳۲] در نامهای خطاب به فاطمه خاتون گفته است که اگر بهاءالدین فاطمه را برنجاند، مولانا از او دل بر میکند، سلام او را پاسخ نخواهد داد و اجازه نخواهد داد که سلطان ولد بر جنازهاش حاضر شود. [۳۳] ۳ - وفات [ویرایش] صلاحالدین زرکوب در ۶۵۷، هنگام حیات مولانا، بیمار شد و درگذشت. هنگام بیماری او، مولانا در نامهای به نثر و شعر، که سرشار از رقیقترین احساسات بود، نهایت دلبستگی خود را به او ابراز نمود. [۳۴] زرکوب وصیت کرده بود که او را سماعکنان و دستافشان به خاک بسپرند. [۳۵] مولانا به وصیت او عمل کرد و در تشییع جنازۀ زرکوب سماع کرد. زرکوب را در جوار پدر مولانا، بهاءولد، دفن کردند. [۳۶] به گفتۀ سپهسالار [۳۷] مولانا در رثای او غزلی با این مطلع سرود: «ای ز هجران و فراقت آسمان بگریسته/ در میان خون نشسته عقل و جان بگریسته». مولانا در بیش از هفتاد غزل از صلاحالدین زرکوب یاد نموده است. [۳۸] ۴ - فهرست منابع [ویرایش] (۱) افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. (۲) سلطانولد، محمد بن محمد، ولدنامه، مثنوی ولدی، چاپ جلال همایی، تهران ۱۳۶۲ش. (۳) جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس فی حضراتالقدس، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش. (۴) زرینکوب، عبدالحسین، پلهپله تا ملاقات خدا، تهران ۱۳۷۱. (۵) زرینکوب، عبدالحسین، بحر در کوزه، تهران ۱۳۶۷ش. (۶) زرینکوب، عبدالحسین، سرنی، تهران ۱۳۷۲ش. (۷) سپهسالار، فریدن بن احمد، زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی، با مقدمه سعید نفیسی، (تهران) ۱۳۶۸ش. (۸) گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها، ترجمه توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ش. (۹) مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ش؛ ۵ - پانویس [ویرایش] ۱. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۰۵ـ۷۰۶، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۲. ↑ جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس فی حضراتالقدس، ج۱، ص۴۶۱، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش. ۳. ↑ جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس فی حضراتالقدس، ج۱، ص۷۰۵، چاپ محمود عابدی، تهران ۱۳۷۰ش. ۴. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۰۶، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۵. ↑ زرینکوب، عبدالحسین، پلهپله تا ملاقات خدا، ج۱، ص۱۸۶ـ۱۸۷، تهران ۱۳۷۱. ۶. ↑ سپهسالار، فریدن بن احمد، زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی، ج۱، ص۱۳۵، با مقدمه سعید نفیسی، (تهران) ۱۳۶۸ش. ۷. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۰۵، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۸. ↑ سلطانولد، محمد بن محمد، ولدنامه، مثنوی ولدی، ج۱، ص۷۰ـ۷۱، چاپ جلال همایی، تهران ۱۳۶۲ش. ۹. ↑ گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها، ج۱، ص۱۸۹ـ۱۹۱، ترجمه توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ش. ۱۰. ↑ زرینکوب، عبدالحسین، پلهپله تا ملاقات خدا، ج۱، ص۱۷۲ـ۱۷۳، تهران ۱۳۷۱. ۱۱. ↑ سپهسالار، فریدن بن احمد، زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی، ج۱، ص۱۳۵، با مقدمه سعید نفیسی، (تهران) ۱۳۶۸ش. ۱۲. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۰۴، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۱۳. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۰۹، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۱۴. ↑ زرینکوب، عبدالحسین، سرنی، ج۱، ص۱۰۹، تهران ۱۳۷۲ش. ۱۵. ↑ مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۳۹۳، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۹ش. ۱۶. ↑ سپهسالار، فریدن بن احمد، زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی، ج۱، ص۱۳۸، با مقدمه سعید نفیسی، (تهران) ۱۳۶۸ش. ۱۷. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۱۸ـ۷۱۹، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۱۸. ↑ زرینکوب، عبدالحسین، بحر در کوزه، ج۱، ص۱۴۴.، تهران ۱۳۶۷ش. ۱۹. ↑ سلطانولد، محمد بن محمد، ولدنامه، مثنوی ولدی، ج۱، ص۸۴ـ۸۵، چاپ جلال همایی، تهران ۱۳۶۲ش. ۲۰. ↑ سپهسالار، فریدن بن احمد، زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی، ج۱، ص۱۳۷، با مقدمه سعید نفیسی، (تهران) ۱۳۶۸ش. ۲۱. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۰۹ـ۷۱۰، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۲۲. ↑ مولوی، ص ۹۷ـ۹۸. ۲۳. ↑ مولوی، ص ۱۶۵. ۲۴. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۲۳، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۲۵. ↑ سلطانولد، محمد بن محمد، ولدنامه، مثنوی ولدی، ج۱، ص۶۵ـ۶۶، چاپ جلال همایی، تهران ۱۳۶۲ش. ۲۶. ↑ سلطانولد، محمد بن محمد، ولدنامه، مثنوی ولدی، ج۱، ص۹۷ـ۹۸، چاپ جلال همایی، تهران ۱۳۶۲ش. ۲۷. ↑ سلطانولد، محمد بن محمد، ولدنامه، مثنوی ولدی، ج۱، ص۱۰۵ـ۱۰۷، چاپ جلال همایی، تهران ۱۳۶۲ش. ۲۸. ↑ سپهسالار، فریدن بن احمد، زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی، ج۱، ص۱۳۹، با مقدمه سعید نفیسی، (تهران) ۱۳۶۸ش. ۲۹. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۱۹، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۳۰. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۱، ص۷۲۰ـ۷۲۱، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۳۱. ↑ مولوی، ص ۶۹ـ۷۰. ۳۲. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۳۲، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۳۳. ↑ مولوی، ص ۲۴۵ـ۲۴۶. ۳۴. ↑ مولوی، ص ۲۴۵ـ۲۴۶. ۳۵. ↑ سلطانولد، محمد بن محمد، ولدنامه، مثنوی ولدی، ج۱، ص۱۱۲، چاپ جلال همایی، تهران ۱۳۶۲ش. ۳۶. ↑ افلاکی، احمد، مناقبالعارفین، ج۲، ص۷۳۱، چاپ نخستین یازیچی، انکارا ۱۹۶۱. ۳۷. ↑ سپهسالار، فریدن بن احمد، زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی، ج۱، ص۱۴۱، با مقدمه سعید نفیسی، (تهران) ۱۳۶۸ش. ۳۸. ↑ گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها، ج۱، ص۱۹۴، ترجمه توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ش. ۶ - منبع [ویرایش] دانشنامه جهان اسلام، مرکز دائرة المعارف فقه اسلامی، برگرفته از مقاله «صلاحالدین فریدون زرکوب»، شماره۵۹۲۹. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربریالعربیة | اردو | Türkçe آخرین مطالب اضافه شده بحث مقاله پیشرفته جستجو... نمایش تاریخچه ویرایش خواندن صفحه نخست درج مطلب آخرین مطالب اضافه شده اشتراکگذاری مدرسه فقاهت کتابخانه ویکی پرسش جعبهابزار صفحه تصادفی فهرست الفبایی راهنمای ویکیفقه راهنمای تصویری سیاست و ضوابط: تلاش ویکیفقه تدوین دانشنامهایی در حوزه علوم اسلامی است. یکی از سیاستهای اصلی آن رعایت احترام به صاحبان نظریه است. اتقان و مستند بودن مطالب یکی دیگر از سیاستهاست که در نگارش مطالب باید رعایت شود. تدوین مطالب توسط طلاب قم، مشهد، نجف و سایر حوزههای علمیه با رعایت اتقان و استناد، انجام میشود. ||صلاحالدین فریدون قونوی معروف به زرکوب صوفی سدهٔ هفتم و یار خاص و نخستین خلیفهٔ مولانا جلالالدین رومی (مولوی) در آناتولی بود. صلاحالدین زرکوب خود مرید و شاگرد سید برهانالدین محقق ترمذی بود. وی به مدت ۱۰ سال (۵۷–۶۴۷ ه) مولوی را شیفته خود کرد و بیش از ۷۰ غزل از غزلهای شورانگیز مولوی به نام او زیور گرفت و فرزند او فاطمه خاتون با سلطان ولد فرزند مولانا ازدواج کرده است . زرکوب، پیرى اُمّى بود چنان که خم را خنب، قفل را قلف و مبتلا را مفتلا تلفظ مىکرد و مولانا براى ابراز نهایت ارادتش به او، به پیروى از وى این واژگان را به همان صورت عامیانه به کار مىبرد:[۱][۲] هم فرقی و هم زلفی، مفتاحی و هم قلفی بیرنج چه میسلفی؟ آواز چه لرزانی؟ مولوی توجهی خاص و علاقهای وافر و اعتقادی زیاد نسبت به وی ابراز میفرمود به حدی که این توجه مایه حسد مریدان میگشت. وی ده سال در خدمت مولوی بود. صلاحالدین زرکوب در ۶۵۷ ه. هنگام حیات مولانا، بیمار شد و محرم همان سال درگذشت و مولوی حسامالدین چلبی را به خلافت خود برگزید. جستارهای وابسته برهانالدین محقق ترمذی مولوی حسامالدین چلبی منابع "صوفى سده هفتم و یار خاص و خلیفه جلالالدین محمد مولوى". "شعر مولوی در ستایش صلاحالدین زرکوب". شکیبا، پروین (۱۳۷۹). زندگینامه شاعران ایرانی از رودکی تا امروز. انتشارات هیرمند. ص. ۱۹–۱۱۸. منصوری، حسن (بهار ۱۳۸۱). کارنامه بزرگان جلد اول شرح حال شاعران. انتشارات مهرداد. ص. ۷۹. صوفی، لیلا (خرداد ۱۳۸۲). زندگینامه شاعران. انتشارات جاجرمی. ص. ۲۵–۱۲۴. «زرکوب، صلاحالدین فریدون». مدخل در ایرانیکا: Ṣalāḥ-al-Din Zarkub «Salah al-Din Zarkub - Encyclopaedia Britannica». «سالشمار کوتاه زندگی حضرت مولانا - PERSIAN GARDENER». بایگانیشده از اصلی در ۳ آوریل ۲۰۱۵. ردهها: اهالی قونیهدرگذشتگان ۶۵۷ (قمری)صوفیان اهل ترکیهمولوی این صفحه آخرینبار در ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴ ساعت ۱۵:۵۹ ویرایش شدهاست.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.