اختر نشان
نویسه گردانی:
ʼḴTR NŠAN
اختر نشان. [اَ تَ نِ]. (ا. فاعل، نف مرکب). اختر نشانده. ستاره دار، ستاره کوب شده. نشاننده اختر/استار/ستاره || ستاره نشان. از صفا و نورپاشی دیده عالم توئی پیش و پس صفهای طاعت از تو چون مژگان عیان از سجود جبهه نورانی اهل صلاح ای فضایت همچو صحن آسمان اختر نشان. کلیم کاشی.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.