ولی
نویسه گردانی:
WLY
ولی: واژهای فارسی و از ولیکن عربی گرفته نشده؛ بلکه اصل آن، وبیک بوده که در گذر زمان، ولیک و سپس ولی شده است. (دستور تاریخی زبان فارسی دکتر خانلری) این واژه همتای پارسی برای اما می باشد که عربی است. ولی (سرپرست): همتای پارسی این واژه در زبان سغدی این است: سرژیک saržik (سغدی: sarcik)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
خواجه ولی علیا. [ خوا / خا ج َ / ج ِ وَ ی ِ ع ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران . آب آن از قنات و محصول آن ...
حاجی بکتاش ولی . [ ب َ وَ ] (اِخ ) رجوع به بکتاش شود.
حاجی بیرام ولی . [ ب َ وَ ] (اِخ ) رجوع به بیرام شود.
پدر حافظ شیرازی ودارای کتابی بنام خودش که آینده را پیشگویی میکرد وبسیاری از پیش بینی های او به واقعیت پیوست
شاه ولی عینتابی . [ وَ ی ِ ع َ] (اِخ ) ابن اویس بن ولی العینتابی خلوتی رومی ، از اهل طریقت بود و در حدود سال 1000 هَ . ق . درگذشت . ازاوست :...