حال آمدن
نویسه گردانی:
ḤAL ʼAMDN
حال امدن: ( حال آمدن ) چاق شدن، فربه شدن ، به شدن، بهبود یافتن، سرحال آمدن، هوش آمدن، از حالت اغمابیرون آمدن، نیرو گرفتن، انرژی یافتن، بانشاط شدن. انگلیسی: recover get better متضاد حال امدن: ( حال آمدن ) لاغر شدن، مدهوش شدن، از هوش رفتن
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.