اجازه ویرایش برای همه اعضا

مضطرب

نویسه گردانی: MḌṬRB
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آتشپا، آشفته، بی تاب، نا آرام، نابسامان، پریشان، سر درگم، سرگشته، شوریده، دل نگران، گیج، نگران، دستپاچه، شَمیده، شیباندل (دری) تالتاراگ (خراسانی: taltarag)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مضطرب . [ م ُ طَ رِ ] (ع ص ) جنبنده و حرکت نماینده . (آنندراج ). متحرک و مواج و جنبنده . (ناظم الاطباء) : عرب غالباً این بحر در حالات حفیظت ...
مضطرب . [ م ُ طَ رَ ] (ع اِ) محل اضطراب . || (اِمص ) اضطراب . (ناظم الاطباء).
چراغ مضطرب . [ چ َ / چ ِ غ ِ م ُ طَ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چراغ نیمه خاموش . چراغ لرزان . چراغی که شعله اش پائین و بالا میرود و مستعد خا...
حدیث مضطرب . [ ح َ ث ِ م ُ طَ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از دوازده قسم حدیث ضعیف است . رجوع به حدیث شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.