اجازه ویرایش برای همه اعضا

صاحب

نویسه گردانی: ṢAḤB
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خاوند xāvand (خراسانی) خاون xāven (کردی) دارنده (دری) هیا hoyā، لوان lovān (لکی) زبان های کردی، لری، لکی، (گویش) خراسانی، زبان پشتو، گیلکی، تبری (طبری)، بلوچی زبان هایی آریایی به شمار می روند. از زبان آذری (نه ترکی) واژه های چندانی نمانده است ولی از زبان های آریایی است. پس به کار بردن واژه ها از این زبان ها به جای واژه های بیگانه (عربی و عبری) بسیار نیکوست. از آن جایی که زبان های اروپایی هم خانواده با پارسی هستند، واژه های آنها نیز آریایی به شمار می روند و بیگانه نیستند.*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
صاحب الحوت . [ ح ِ بُل ْ ] (اِخ ) لقب یونس پیغمبر (ص ). رجوع به یونس شود.
صاحب الزنج . [ ح ِ بُزْ زَ ](اِخ ) ابن اثیر در حوادث سال 255 هَ . ق . گوید: به شوال این سال در فرات بصره مردی خروج کرد و خود را علی بن محم...
صاحب الستر. [ ح ِ بُس ْ س َ ] (ع ص مرکب ،اِ مرکب ) پرده دار : او با پرده دار که ایشان صاحب الستر میگویند بگفت ... (سفرنامه ٔ ناصرخسرو).
صاحب السنة. [ ح ِ بُس ْ س َ ن َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) سال خدا. سال خداه . اصطلاح احکام نجومی . رجوع به سال خداه شود.
صاحب الصنم . [ ح ِ بُص ْ ص َ ن َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) رجوع به اصحاب اصنام و مُثُل افلاطونی شود.
صاحب الطاق . [ ح ِ بُطْ طا ] (اِخ ) رجوع به محمدبن علی بن نعمان و مؤمن الطاق شود.
صاحب العصر. [ ح ِ بُل ْ ع َ ] (اِخ ) لقب امام دوازدهم شیعیان است . رجوع به مهدی شود.
صاحب الغدا. [ ح ِ بُل ْ غ َ ] (اِخ ) از صدوق آرند که وی از مردم بغداد است و به خدمت امام عصر (ع ) رسیده است . (ریحانةالادب ج 2 ص 434).
صاحب القسط. [ ح ِ بُل ْ ق ِ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) می فروش و خَمّار در اصطلاح مردم طائف .
صاحب القصب . [ ح ِ بُل ْ ق َ ص َ ] (اِخ ) محدث است . رجوع به ابوالهیثم شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.