اجازه ویرایش برای همه اعضا

طی

نویسه گردانی: ṬY
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پتمو patmu (پهلوی)، تیپر tiper (کردی).***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
تی یره . [ ی َ رَ / رِ ] (اِ) تیار. تیارا. کلاه خاص پادشاهان مادی و فارسی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || دیزی ، در لهجه ٔ مردم قزوین و جاها...
چشم رنگی
تی کال . [ت ُ ک] (اِخ ) ۞در زبان بختیاری به کسی که چشمانی رنگی دارد "تی کال" می گویند.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
یانگ تی . (اِخ ) ۞ امپراطور چین که اوایل قرن هفتم میلادی سلطنت میکرد و در سال 615 م . که مشغول بازدید ولایات جنوبی قلمرو خود بود خاقان ...
ماتی تی . (اِ) ماتی تیش . ماه تی تیش . در زبان اطفال بمعنی ماه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کارن تی . [ رَ ] (اِخ ) ۞ کشور جمهوری اطریش .کرسی آن کلاگن فورت ۞ است .
تی مودس . [ م ُ دِ ] (اِخ ) ۞ پسر من تور است که چون سرداری جوان و شجاع و مورد اعتماد بود، داریوش سوم او را در جنگ با اسکندر به فرماندهی س...
تی کرت . [ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرچمبو است که در بخش داران شهرستان فریدن واقع است و 298 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
سنجاقکِ آبگیر؛ سنجاقک؛ در زبان گیلکی
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۷ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.