دقیق
نویسه گردانی:
DQYQ
1- دقیق (ریزبین) کسی که هر کاری یا موضوعی را با جزئیات آن انجام می دهد یا بررسی می کند. (https://www.cnrtl.fr/definition/minutieux) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اَکاک akāk، باریکبین bārikbin (خراسانی) ریزبین (دری) نزومان nezumān (پارتی، پهلوی، مانوی) نغوب naqub، نغب naqb (سغدی) 2- دقیق (منظم). همتای پارسی اینهاست: سازمند sāzmand (دری) پرچام porcām (خراسانی: porcam) 3- دقیق (درست). همتای پارسی، اینهاست: درست، سنجیده (دری) آمسات āmsā (سغدی) *** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
دقیق . [ دَ ] (ع ص ) باریک از هر چیز. (منتهی الارب ). چیزی باریک . (دهار). خلاف غلیظ. (از اقرب الموارد). نازک . تنک . لطیف . (یادداشت مرحوم ده...
(= توصیف جزء به جزء) این دو واژه عربی است و پارسی آنها این است:
سامودیس (سنسکریت: سامودِسَ)
ابن دقیق العید. [ اِ ن ُ دَ قِل ْ] (اِخ ) تقی الدین ابوالفتح محمدبن علی قشیری (625-702 هَ .ق .). فقیه شافعی . بوفور علم در زمان خود مشهور و ...