اجازه ویرایش برای همه اعضا

ملاحظه

نویسه گردانی: MLAḤẒH
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: دیمانه dimāne (اوستایی: دئِمانه daemāna) منائیچ menāic (اوستایی: menāicā)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ملاحظه . ۞ [ م ُ ح َ ظَ / ح ِ ظِ ] (ازع ، اِمص ) ملاحظة. دیدن . نگریستن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مأخوذ از تازی ، نگاه و نظر. (ناظم الاطب...
بی ملاحظه . [ م ُ ح َ / ح ِ ظَ / ظِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) (از: بی + ملاحظه ٔ عربی ) که رعایت جوانب نکند. که جانب مردمان نگاه ندارد. بدون تأ...
ملاحظه کار. [ م ُ ح َ ظَ / ح ِ ظِ ] (ص مرکب ) محتاط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه رعایت جوانب کارها کند. بااحتیاط. حازم .
ملاحظه کاری . [ م ُ ح َ ظَ / ح ِ ظِ ] (حامص مرکب ) حالت و صفت ملاحظه کار. رعایت جوانب امور. حزم . احتیاط. احتیاطکاری . و رجوع به ملاحظه کار شود...
چشمگیر، آنچه به چشم می خورد.
ملاحظة. [ م ُ ح َ ظَ ] (ع مص ) به گوشه ٔ چشم که با سوی گوش دارد نگریستن . (تاج المصادربیهقی ). همدیگر را نگریستن به دنبال چشم . (منتهی الارب...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.