خلع سلاح
نویسه گردانی:
ḴLʽ SLAḤ
همتای پارسی این دو و اژه ی عربی، اینهاست: جب مزین job-mazin (پهلوی - سغدی) واخژ کانس vāxež-kāns (واخژ؛ سغدی؛ کانس از اوستایی: kānstara سلاح)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خلع سلاح . [ خ َ ع ِ س ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به ماده ٔ بعد شود.
خلع سلاح کردن . [ خ َ ع ِ س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یراق چین کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). سلاح کسی را از او گرفتن . او را بی سلاح کردن .