شعر
نویسه گردانی:
ŠʽR
واژه ی عربی (اسم) یعنی : آشنایی و درک که برابر پارسی این واژه است. شعور یعنی : نیروی آشنایی یا درک یک موضوع شاعر یعنی: آشنا کننده ... توجیح کننده ی یک موضوع یا به شکلی سراینده یا سازنده ی یک مفهوم و موضوع برای دیگران.
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
شَعر shaar: (مو، گیسو) این واژه عربی است و در پارسی کاربردی ندارد. شِعر shear: گفتاری ادبی کوتاه یا بلند و آهنگین که با به کار گیری آرایه های ادبی و ت...
شعر می دانید چیست؟
شعر هم نوعی بهار زنـدگیست
عالمی از واژه ها در باغ دل پروردن است.
شعر تقسیم سطور نثر نیست
باید اندر شعر زیست
.
موسیقی در نظم ...
بر در دیوار جهان کاشیت شاهد زیبای تو نقاشیت
قَصیده یا چَکامه یک قالب شعر (کلاسیک) فارسی است. قصیده که معمولاً بسیار بلند (بیشتر از ۱۴ بیت) است بیشتر برای مدح، ذم، سوگواری، بزم، وصف طبیعت و موعظه...
کس شعر [ک ُ ش ِ ] حرف مهمل و یاوه. چرند.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شاه شعر. [ ش ِ ](اِ مرکب ) بیت الغزل . شاه بیت . رجوع به شاه بیت شود.
فرق شعر و نثر
نثر را در لغت نامه ها چنین تعریف کرده اند:
نثر یعنی: پراکنده کردن، پراکنده، کلام غیر منظوم، خلاف نظم و سخنی که دارای وزن و قافیه...