متبوع
نویسه گردانی:
MTBWʽ
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: تکیک takik (پهلوی)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
متبوع . [ م َ ] (ع ص ) پیروی کرده شده . (آنندراج ) (غیاث ). پیروی کرده شده . (ناظم الاطباء). پیروی شده . تبعیت کرده شده . اطاعت شده . مقابل ...
متبوع . [ م ُ ت َ ب َوْ وِ ] (ع ص ) کسی که با قولاج چیزی را اندازه کند. || فراخ گام . || دراز رسن . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رج...
مطبوع . [ م َ ] (ع ص ) خوش آینده و مرغوب طبع. (غیاث ) (آنندراج ). خوش آیندو خنیده و موافق میل و موافق طبع و مرغوب طبع و دلنشین و دلچسب و مقب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مطبوع شمایل. {مَ شَ یِ}. (ص. مرکب). خوش اندام، خوش سیما. ////////////////////////////////////////////////////////////// حافظا گَر مَدَد از بَختِ بُلَن...
مطبوع شیرازی . [ م َ ع ِ ] (اِخ ) هدایت آرد: از موزونان عهد مابود. در سن شباب به شیرازش دیدم که روزها به مجلس محمدمهدیخان شحنه آمدی و غز...