شقی
نویسه گردانی:
ŠQY
در فرهنگ ابجدی و نیز عربی - فارسی لاروس، به معنی گمراه است؛ در قرآن نیز به همین معنی است: فَأَمَّا الَّذینَ شَقُوا فَفِی النَّار (آنان که گمراه شدند در آتشند) (هود/106) شیخ بهایی و شاعران پیش از وی نیز در همین معنی به کار برده است: علم نبود غیر علم عاشقی مابقی تلبیس ابلیس شقی مولوی: گر بدانی که شقی ای یا سعید آن بود بهتر ز هر فکر عتید. ولی در پارسی به معنی سنگدل به کار رفته و شقاوت را هم از آن ساخته اند؛ در حالی که شقاوت در فرهنگ های قدیم عربی (العین، لسان العرب، مجمع البحرین، مفردات، التحقیق) و فرهنگ جدید عربی - فارسی لاروس نیست. همتای پارسی شقی، اینهاست: سنگدل (دری) ایستف istaf (مانوی: istaft) فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
گردن شقی کردن . [ گ َ دَ ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب )گردنکشی کردن . تکبر کردن . و رجوع به گردن شقی شود.